پروفایل اشتراکی sibtayn

مدل زلف لباس قشقایی محمدرضا پهلوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com | متن ادبی «طلوع آفتاب ... - sibtayn.com | ميلاد حضرت معصومـه (س) - مؤسسه جهانى سبطين (ع) | مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com | مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com | مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com | متن دعای فرج بـه همراه صوت - sibtayn.com | متن حديث كساء بـه همراه صوت - sibtayn.com | لبیک اللهم لبیک ... - sibtayn.com |

مدل زلف لباس قشقایی

محمدرضا پهلوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

محمدرضا پهلوی دوران از ۲۵ شـهریور ۱۳۲۰ که تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷تاجگذاری ۴ آبان ۱۳۴۶
کاخ گلستان، مدل زلف لباس قشقایی تهرانلقب(ها) شاهنشاه آریـامـهر
بزرگ ارتشتاران[۱]زادروز ۴ آبان ۱۲۹۸زادگاه دروازه قزوین، تهران، ایراندرگذشت ۵ مرداد ۱۳۵۹ (۶۰ سال)محل درگذشت قاهره، مصرآرامگاه مسجد رفاعی، قاهرهپیش از پایـان پادشاهی درون ایرانپس از رضاشاه پهلویـهمسران فوزیـه بنت فؤاد (۱۳۱۸ که تا ۱۳۲۶)
ثریـا اسفندیـاری (۱۳۲۹ که تا ۱۳۳۶)
فرح دیبا (۱۳۳۸ که تا ۱۳۵۹)کاخ گلستان، مرمر، نیـاوران، سعدآباددودمان پهلویپدر رضا پهلویمادر تاج‌الملوک آیرُملوفرزندان شـهناز، رضا، فرحناز، علیرضا، لیلادین اسلام شیعهامضا

محمدرضا پهلوی (۴ آبان ۱۲۹۸ درون تهران – ۵ مرداد ۱۳۵۹ درون قاهره) کـه به محمدرضا شاه پهلوی نیز شـهرت دارد، دومـین پادشاه دودمان پهلوی و آخرین پادشاه ایران بود کـه از ۲۵ شـهریور ۱۳۲۰ که تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بر ایران حکومت کرد. مدل زلف لباس قشقایی محمدرضاشاه اولین بار درون پی اشغال ایران درون جنگ جهانی دوم و دومـین بار با کودتای ۲۸ مرداد بـه قدرت رسید و با انقلاب ۱۳۵۷ از حکومت برکنار شد.

او حاصل ازدواج رضاشاه و تاج‌الملوک آیرملو بود. مدل زلف لباس قشقایی درون حالی کـه ۶ سال داشت، پدرش پادشاه شد و او بـه ولیعهدی ایران رسید. تحصیلات مقدماتی را درون تهران و تحصیلات متوسطه را درون سوئیس بـه اتمام رساند و در بازگشت بـه ایران با درجه ستوان دوم از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شد. درون جنگ جهانی دوم و هم‌زمان با اشغال ایران درون ۲۲ سالگی بـه پادشاهی رسید و از ۲۵ شـهریور ۱۳۲۰ که تا انقلاب ایران درون سال ۵۷ بر ایران پادشاهی کرد. درون آغاز قدرت کمـی داشت، ولی با پایـان اشغال ایران و خروج نیروهای خارجی از کشور، با پشتیبانی امریکا و با سیـاست نخست وزیر وقت، قوام السلطنـه بـه حکومت خودمختار درون آذربایجان و کردستان خاتمـه داد. هم‌چنین زمـین‌هایی کـه پدرش از مالکان آن‌ها گرفته بود را بـه صاحبان پیشین‌شان بازگرداند.

مدتی بعد از نجات از یک ترور نافرجام، با تشکیل مجلس سنا بر قدرت و اقتدار خود افزود. درون دوران پادشاهی او، صنعت نفت ایران بـه رهبری محمد مصدق ملی شد. درون سال ۱۳۳۲ سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیـا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، کودتایی به منظور برکناری مصدق بـه راه انداختند. با شکست خوردن کودتای ۲۵ مرداد، محمدرضا شاه ایران را ترک کرد و به ایتالیـا رفت، ولی با موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصدق برکنار شد و شاه باری دیگر بـه قدرت رسید.

شاه بـه توسعه اقتصادی و افزایش قدرت نظامـی کشور علاقه داشت و بخش زیـادی از درآمد نفتی کشور را صرف ارتش ایران مـی‌نمود. او تحت عنوان انقلاب سفید و با هدف رسمـی قرار گرفتن ایران درون بین مدرن‌ترین کشورهای جهان که تا پایـان سدهٔ بیستم مجموعه‌ای از اصلاحات اقتصادی-اجتماعی مانند اصلاحات ارضی را آغاز نمود. درون دهه چهل و اوایل دهه پنجاه هجری شمسی، ایران رشد اقتصادی سریعی را شاهد بود. محمدرضا شاه نظام تک‌حزبی را درون کشور حاکم کرد و عملاً درون شانزده سال پایـان پادشاهی تقریباً هیچ‌یک از تصمـیمات کلیدی کشوری بدون نظر مساعد او گرفته نمـی‌شد. سرانجام او درون تاریخ ۲۶ دی ۱۳۵۷ و در پی اعتراض‌های گسترش‌یـافته مخالفان بـه رهبری روح‌الله خمـینی، ایران را به منظور همـیشـه ترک کرد. وی درون طول زندگی خود سه بار ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد.

وی درون طول زندگی، چهار کتاب دربارهٔ زندگی خود و ایران نوشت کـه آخرین آن‌ها اندکی پیش از مرگ وی بـه پایـان رسید. او سرانجام درون تاریخ ۵ مرداد ۱۳۵۹ درون سن ۶۰ سالگی و در اثر سرطان غدد لنفاوی، درون مصر درگذشت و در یکی از مـهم‌ترین مساجد قاهره بـه نام مسجد رفاعی بـه خاک سپرده شد.

عناوین
محمدرضا شاه ایران
عنوان مرجع «اعلی‌حضرت شاهنشاه همایون»[یـادداشت ۱]عنوان گفتاری «اعلی‌حضرت همایونی»عنوان دیگر در مقام فرمانده کل نیروهای مسلح:
«بزرگ‌ارتشتاران»
در زمان ولیعهدی:
«والاحضرت ولایت‌عهد»

پیش از پادشاهی

نوشتار اصلی: مدل زلف لباس قشقایی کودکی محمدرضا پهلوی

محمدرضا پهلوی درون روز ۴ آبان ۱۲۹۸ (۱ صفر ۱۳۳۸ ه‍. ق، ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹) درون خانـه‌ای اجاره‌ای درون محله دروازه قزوین تهران زاده شد. پدر او «رضا سوادکوهی» (بعدها «رضاخان مـیرپنج» و بعدتر «رضاشاه پهلوی») و مادرش نیم‌تاج[۲] (بعدها تاج‌الملوک آیرملو) بود.[۳]

سه ماه بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و به قدرت رسیدن پدرش، خانواده او بـه خانـه‌ای بزرگ‌تر نقل مکان د. درون این هنگام محمدرضا ۲ سال داشت. او با پدر و مادر، دو و یک برادرش بـه نام‌های شمس (۱۲۹۶–۱۳۷۴)، اشرف (۱۲۹۸–۱۳۹۴)(دوقلو با محمدرضا) و علیرضا پهلوی (۱۳۰۱–۱۳۳۳) بـه خانـه تازه خود رفتند. درون این خانـه او زبان فرانسوی و کلیـاتی دربارهٔ فرهنگ غرب، انقلاب فرانسه، روشنفکران غربی و تاریخ غرب را نزد پرستار فرانسوی‌اش مادام ارفع آموخت.[۴]

محمدرضا بعد از بـه پادشاهی رسیدن پدرش و در هفت سالگی بـه ولیعهدی رسید. درون مراسم تاج‌گذاری پدرش، به منظور رضاشاه یک تاج اختصاصی ساخته شد. از آن پس، محمدرضا بـه کاخی اختصاصی درون مجموعه قاجاری گلستان به منظور آغاز آموزش‌های رسمـی پادشاهی منتقل شد و به همراه بیست تن از همکلاسی‌های دست‌چین شده بـه مدرسه نظام رفت. رضا شاه تلاش مـی‌کرد که تا با محمدرضا مانند سایر دانش‌آموزان کلاس رفتار شود، ولی این کار درون عمل ممکن نبود. زیرا همـه مـی‌دانستند کـه او ولیعهد هست و این یک واقعیت تغییرناپذیر بود.[۵]

تحصیل درون سوییس

محمدرضا پهلوی (نفر اول از چپ) درون مدرسه له‌روزه

محمدرضا پهلوی درون پانزدهم شـهریور ۱۳۱۰ به منظور ادامـه تحصیل بـه سوئیس اعزام شد. کشور سوئیس بـه دقت انتخاب شده بود. این کشور غربی و اروپایی، ولی درون اروپای سیـاست‌زده آن روزها، غیر سیـاسی بود. خانواده‌اش او را که تا انزلی بدرقه د. کشتی بعد از دو روز بـه باکو رسید و در ادامـه سفر، محمدرضا و همراهانش با قطار و از راه لهستان و آلمان بـه ژنو درون سوئیس رفتند و برای مدت دو هفته درون کنسولگری ایران درون ژنو اقامت د. همراهان اصلی وی درون این سفر علیرضا پهلوی، تیمورتاش و پسرش مـهرپور تیمورتاش، دکتر علی‌اصغر نفیسی (پیشکار ولیعهد) و مستشارالملک (آموزگار زبان فارسی ولیعهد) بودند.[۶]

با آن کـه قرار بود ولیعهد درون شـهر لوزان درون دبیرستان له‌روزه تحصیل کند، ولی بـه علت ناهماهنگی درون ثبت نام، بـه مدت یک سال درون یک مدرسه معمولی[یـادداشت ۲] تحصیل نمود. درون سال اول درون منزل یک خانواده سوئیسی اقامت نمود. از سال بعد وی بـه دبیرستان له‌روزه[یـادداشت ۳] منتقل شد. او درون آغاز نمـی‌دانست چگونـه حتما با پسرانی کـه اهمـیت نمـی‌دادند او ولیعهد است، رفتار کند. درون ایران او عادت داشت کـه رفتار متفاوتی با او بشود.[۷]

دبیرستان له‌روزه از گرانقیمت‌ترین مدارس جهان است.[۸] دروس سخت و سنگین دبیرستان، آموزش اضافه زبان و ادبیـات فارسی و سختگیری بیش از حد دکتر نفیسی باعث شده بود که تا محمدرضا از شرایط موجود ناراضی باشد. او وظیفه داشت کـه هر هفته به منظور پدرش نامـه‌ای بنویسد و گزارشی از وضع خود و برادرش علیرضا را بـه پدرش ارائه کند. درون تهران این نامـه‌ها با تشریفات خاصی بـه رضا شاه ارائه مـی‌شد.[۹]

شاه خود درون کتاب مأموریت به منظور وطنم ادعا نموده‌است کـه پیش از بازگشت بـه ایران درون سال ۱۹۳۶ موفق بـه دریـافت دیپلم از مدرسه له‌روزه درون سوئیس شده‌است، اما سوابق موجود درون مدرسه نشان مـی‌دهد کـه محمدرضا پیش از دریـافت دیپلم، بـه درخواست پدرش و به دلایل سیـاسی بـه ایران بازگشته‌است و تحصیلاتش را درون ایران ادامـه داده‌است. سوابق مدرسه له‌روزه، محمدرضا را دانش‌آموزی «بسیـار خوب» توصیف مـی‌کنند.[۱۰]

بازگشت بـه ایران

محمدرضا پهلوی درحال ورود بـه مدرسه نظام
نوشتار اصلی: جوانی محمدرضا پهلوی

اقامت محمدرضا درون سوئیس ۵ سال بـه طول انجامـید. او درون ۱۷ سالگی از سوئیس بـه ایران بازگشت و در دانشکده افسری مشغول بـه تحصیل شد. نظام آموزشی این دانشکده بر اساس روش‌های مدرسه نظامـی سن سیر[یـادداشت ۴] بود. او دو سال بعد و در ۱۹ سالگی با درجه ستوان دوم از این دانشکده فارغ‌التحصیل شد. درون این دوره او با فتح‌الله مـین‌باشیـان آشنا شد و تحت تأثیر او قرار گرفت.[۱۱]

در این دوره، نشست‌های روزانـه منظمـی مـیان محمدرضا و پدرش انجام مـی‌گرفت. بعد از فارغ‌التحصیلی، او بـه مقام بازرسی ارتش شاهنشاهی رسید. علاوه بر این، رضاشاه بـه تدریج محمدرضا را حتی درون تصمـیم‌گیری‌های مـهم خود درون امور جاری کشور دخالت داد. او درون بیشتر سفرها بـه گوشـه و کنار کشور، رضاشاه را همراهی مـی‌کرد. محسن صدر با ذکر خاطره‌ای نشان مـی‌دهد کـه رضاشاه، بـه توصیـه‌های محمدرضا عمل مـی‌نموده‌است.[۱۲]

سال‌های آغازین پادشاهی

سوگند پادشاهی محمدرضا درون مجلس شورای ملی
نوشتار اصلی: اشغال ایران درون جنگ جهانی دوم
نوشتار اصلی: آغاز پادشاهی محمدرضا پهلوی

در شـهریور ۱۳۲۰ کشور ایران بـه دست نیروهای دو کشور انگلستان و شوروی (و بعدها آمریکا) اشغال گردید و رضاشاه از پادشاهی برکنار و تبعید شد.[۱۳] مذاکرات مـیان نمایندگان اشغالگران بر سر تعیین پادشاه جدید مدتی بـه طول انجامـید. گزینـه دیگر بریتانیـا بـه غیر از محمدرضا، پسر محمدحسن مـیرزا نوه محمدعلی شاه قاجار (ساکن انگلستان و افسر نیروی دریـایی سلطنتی بریتانیـا) بود.[۱۴][۱۵] ولی سرانجام بـه پیشنـهاد انگلستان و با توافق شوروی و آمریکا، محمدرضا پهلوی بـه جای پدرش بـه پادشاهی برگزیده شد. مجلس ایران نیز این تغییرات را تصویب نمود؛ بنابراین از دید انگلستان، پادشاهی محمدرضا «انتخاب آزادانـه مردم ایران» تعبیر شد.[۱۶] بـه گفته عباس مـیلانی، بر خلاف باور رایج کـه که گفته مـی‌شود شاه درون سال‌های ۱۹۴۱ که تا ۱۹۵۳ مـی‌خواست پادشاه مشروطه باقی بماند، شاه از ابتدا بدنبال کنار گذاشتن و به حاشیـه راندن شخصیت‌های قدرتمندی مانند قوام و فروغی و به دست گرفتن کامل قدرت بود.[۱۷][کدام صفحه؟]

جنگ و پیـامدهای آن

نوشتار اصلی: اشغال ایران درون جنگ جهانی دوم
دیدار با وینستون چرچیل درون خلال کنفرانس تهران درون سفارت شوروی درون تهران

او زمانی بـه پادشاهی رسید کـه ۲۲ سال داشت. درون مـیان اطرافیـان بهی اعتماد نداشت، ولی با آنان بـه شکلی دموکراتیک برخورد مـی‌کرد. او متوجه شد کـه در مسکو، مذاکراتی به منظور پادشاهی برادرش علیرضا پهلوی انجام شده‌است. پدرش قبلاً یک‌بار بـه او گفته بود کـه مایل هست پیش از مرگش، همـه مشکلات را از مـیان بردارد که تا محمدرضا بـه راحتی حکومت کند. برداشت او این بود کـه پدرش وقتی این حرف را گفته، فکر مـی‌کرده کـه او توانایی لازم به منظور حکومت نداشته‌است. حتی خود او نیز مطمئن نبود کـه بدون حمایت پدرش بتواند بر امور مسلط شود.[۱۸]

زمانی کـه سه مرد قدرتمند آن روزگار (وینستون چرچیل، فرانکلین روزولت و ژوزف استالین) به منظور شرکت درون کنفرانس تهران بـه تهران رفتند،[۱۹] مـیزبانی او را نپذیرفتند و در سفارت‌های خود اقامت د.[۲۰] تنـها استالین بود کـه به دیدار وی رفت. شاه جوان ناچار شد به منظور ملاقات با چرچیل و روزولت، بـه سفارت شوروی (که محل کنفرانس بود) برود. او از این‌که این‌گونـه تحقیر شد، رنجید و این رنجش هرگز التیـام نیـافت.[۲۱]

قراربود متفقین حداکثر که تا ۶ ماه بعد از پایـان جنگ جهانی دوم، نیروهای خود را از ایران خارج کنند، ولی شوروی درون عمل، این قرار را زیر پا گذاشت. پیشـه‌وری با حمایت شوروی درون تبریز و قاضی محمد درون کردستان علم خودمختاری برداشتند.[۲۲] شاه این‌بار با کمک آمریکا[۲۳] و سیـاست قوام السلطنـه موفق شد حمایت شوروی را از شورشیـان بردارد و با کمک ارتش، آذربایجان و کردستان را تحت کنترل بگیرد. او همچنین فرصت یـافت که تا اقتدار ازدست‌رفته خود را بازگرداند و قدرت را درون دست خود قبضه کند.[۲۴] روزنامـه‌ها با عناوینی همچون «نخستین دستاورد بزرگ درون راهی طولانی» و «خطر تجزیـه ایران توسط یک پهلوی برطرف شد» از او درون تبریز استقبال د.[۲۵]

او همچنین با بازگرداندن مالکیت زمـین‌های رضاشاه بـه مالکین اصلی و اولیـه آن محبوبیت بیشتری درون عرصه داخلیب کرد.[۲۶]

ترور درون دانشگاه تهران

محمدرضا پهلوی بعد از ترور نافرجام درون سال ۱۳۲۷ خورشیدی

در دی ۱۳۲۷ شایعاتی بـه وزارت امور خارجه آمریکا رسید کـه شاه بـه دنبال فرصتی به منظور اصلاح قانون اساسی مشروطه و بالابردن قدرت خود درون مقابل مجلس است. تنـها یک‌ماه بعد درون ۱۵ بهمن با ترور نافرجام شاه درون دانشگاه تهران؛ این فرصت بـه دست وی افتاد.[۲۷] فقط یکی از گلوله‌های ضارب، ناصر فخرآرایی، بـه شاه برخورد کرد؛ ولی باعث آسیب جدی شاه نشد.[۲۸] چند لحظه بعد، ضارب بدون بازجویی درون همان محل ترور کشته شد و انگیزه‌های او از این کار درون پرده‌ای از ابهام باقی‌ماند.[۲۹]

بعدها گفته شد کـه وی عضو یک گروه کمونیستی-اسلامـی بوده‌است. شاه با همـین بهانـه، نـه‌تنـها همـه مخالفین مذهبی و چپ‌گرای خود را سرکوب کرد،[۳۰] بلکه حتی بـه شکلی غیررسمـی انگشت اتهام را بـه سوی انگلستان نیز نشانـه گرفت.[۳۱] این درون شرایطی بود کـه از سوی انگلستان تحت فشار قرارداشت که تا قرارداد نفتی جدیدی با آنان امضاء کند.[۳۲] بـه گفته یرواند آبراهامـیان شاه بـه بهانـهٔ این ترور، یک «کودتای سلطنتی» بـه راه انداخت.[۳۳] این ترور «موهبتی درون لباس مبدل به منظور شاه» بود.[۳۴]

سپس درون شرایطی کـه حکومت نظامـی اعلام شده بود، انتخابات مجلس مؤسسان برگزار شد.[۳۵] این مجلس علاوه‌بر افزایش اختیـارات شاه،[۳۶] تشکیل مجلس سنایی را تصویب کرد کـه نیمـی از سناتورهای آن از سوی شاه منصوب مـی‌شدند.[۳۷]

در یک گزارش دولتی آمریکایی درون بهار ۱۳۲۸ (چند ماه بعد از ترور) چنین درج شده‌است: «همـه آثار رهبر بودن، درون شاه ناپدید شده‌است. او کـه تاکنون تظاهر مـی‌کرد مایل هست رهبری «پیشرفت و اصلاحات» را برعهده داشته باشد، درون عمل، نـه توانایی این رهبری را دارد و نـه شخصیت لازم به منظور این‌کار را.»[۳۸]

ملی شدن صنعت نفت

نوشتار اصلی: نـهضت ملی شدن نفت

در طول دهه چهل و ابتدای دهه پنجاه مـیلادی، سهم درآمد ایران از قرارداد ۱۹۳۳ بسیـار کم بود.[۳۹] بـه عنوان نمونـه درون سال ۱۹۵۰ مـیلادی، (بالاترین درآمد ایران) سهم ایران بـه کمتر از ۱۲ درصد رسیده بود[۴۰] و مجموع دریـافتی ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس، تنـها ۱۶ مـیلیون پوند بود. درون همـین سال دولت انگلستان از درآمدهای این شرکت تنـها نزدیک بـه ۵۱ مـیلیون پوند مالیـات اخذ مـی‌کرد. این قرارداد قرار بود درون سال ۱۹۶۱ خاتمـه یـابد و شاه تحت فشار قرار گرفته بود که تا قرارداد گس-گلشائیـان را کـه خاتمـه آن سال ۱۹۹۳ بود بپذیرد.[۴۱][۴۲] مدیران انگلیسی شرکت نفت ایران و انگلیس حس مـی‌د که تا زمانی کـه بر شاه نفوذ دارند، نیـاز بـه هیچ تغییری نیست. آنان شاه را بـه دلیل نقش انگلستان درون به قدرت رسیدن وی، بـه این کشور مدیون مـی‌دانستند.[۴۳]

پیش از آغاز مبارزات ملی شدن نفت و پیش از مذاکرات گس-گلشائیـان، شاه و رزم‌آرا بـه دنبال اجرایی شدن مدل ۵۰–۵۰ بودند. شاه نگران بود کـه هرگونـه تلاش به منظور ملی نفت، منجر بـه خراب شدن روابط مـیان ایران و انگلستان شود.[۴۴] با آغاز مذاکرات گس و گلشائیـان، شاه هیئت دولت را درون چانـه‌زنی‌ها آموزش مـی‌داد. سرانجام او بـه هیئت دولت گفت کـه قیمت تضمـینی توافق شده را بپذیرند و به این ترتیب، قرارداد گس–گلشائیـان بـه امضاء رسید. لایحه مزبور ۴ روز پیش از پایـان دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به منظور تصویب بـه مجلس رفت، ولی با هوشیـاری فراکسیون اقلیت، دوره مجلس پیش از تصویب قرارداد، خاتمـه یـافت.[۴۵]

با تشکیل مجلس شانزدهم، نـه تنـها قرارداد گس-گلشائیـان رد شد، بلکه ماده واحده قانون ملی شدن صنعت نفت درون دستورکار مجلس قرار گرفت. سفارت انگلستان از طریق اسدالله علم از شاه خواست که تا تمام تلاش خود را به منظور ممانعت از تصویب این طرح انجام دهد؛ ولی شاه درون این مرحله مصمم بود که تا در کار مجلس دخالت نکند. درون واقع افکار عمومـی چنان بود کـه هیچ حکومتی حاضر بـه مخالفت یـا رد این طرح نبود.[۴۶] حتی زمانی کـه آمریکایی‌ها بـه او هشدار دادند کـه ملی شدن صنعت نفت درون ایران، منافع نفتی آمریکا درون سایر نقاط جهان را نیز بـه خطر انداخته‌است، شاه از آمریکایی‌ها خواست کـه از او نخواهند کـه با این طرح مخالفت کند. او از قدرت روزافزون جبهه ملی درون بهت فرورفته بود.[۴۷] سرانجام طرح بـه تصویب رسید و صنعت نفت ملی شد.[۴۸]

کودتای ۲۸ مرداد

نوشتار اصلی: کودتای ۲۸ مرداد
شاه درون کنار شعبان جعفری از عوامل کودتای ۲۸ مرداد

از مـهمترین دلایل اختلاف بین شاه و نخست‌وزیر ایران، مصدق، تلاش مصدق به منظور در کنترل گرفتن ارتش بود. درون طول دوران نخست‌وزیری‌اش، مصدق کوشید که تا قدرت شاه را محدود بـه چارچوب مشخص‌شده درون قانون اساسی مشروطه کند و او درون غیر از ارتش درون حوزه‌های دیگر موفق شده‌بود. درون آن زمان ارتش عمدتاً وفادار بـه شاه باقی‌مانده‌بود و تحت تأثیر مستشاران نظامـی امریکایی‌اش بود. هر چند افرادی درون رده‌های بالای ارتش، طرفدار مصدق بودند.[۴۹] مصدق تلاش کرد که تا پست وزارت جنگ را از کنترل شاه خارج کند اما شاه نپذیرفت. مصدق استعفاء کرد؛ ولی با گسترش اعتراضات، شاه ناچار بـه عقب‌نشینی شد. مصدق بـه قدرت بازگشت و خانواده شاه را از کشور تبعید کرد.[۵۰] درون این دوره مصدق بـه وضوح، قدرت برتر کشور (نسبت بـه شاه) بود.[۵۱]

یک سال بعد از رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱، شاه طی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با طرح سازمان مخفی اطلاعات بریتانیـا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، مصدق را برکنار نمود. این عملیـات از روز ۲۵ مرداد آغاز شد. شاه پیش از آغاز عملیـات بـه ویلایش درون کلاردشت رفت و با شکست خوردن اولین مرحله از کودتای ۲۵ مرداد ابتدا بـه بغداد و سپس بـه رم رفت؛ ولی سه روز بعد، طرفداران شاه موفق بـه اجرای کودتای ۲۸ مرداد و تسخیر ساختمان رادیو و سایر مراکز دولتی شدند. تنـها بعد از آن بود کـه شاه بـه ایران بازگشت. مصدق برکنار، زندانی و پس از پایـان دوره زندان، بـه احمدآباد تبعید شد.[۵۲]

پس از کودتای ۲۸ مرداد

نوشتار‌های اصلی: حکومت محمدرضا پهلوی و تاجگذاری محمدرضا پهلوی
شاه و خانواده بعد از جشن تاجگذاری

یک سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد، با تلاش شاه قرارداد کنسرسیوم بـه امضاء رسید. بر اساس این قرارداد، کنسرسیومـی از کارتلهای نفتی آمریکایی، بریتانیـایی، فرانسوی و هلندی، انحصار استخراج و تولید نفت درون سراسر خاک ایران را بـه دست آوردند. سهم درآمد ایران بر پایـه ۵۰–۵۰ درنظر گرفته شد.[۵۳]

پس از بازگشت بـه قدرت، شاه مصمم شد که تا از تکرار شرایطی مانند زمان مصدق جلوگیری کند. این کار با گذاشتن پا درون جای پای پدر و نادیده گرفتن کارکردهای اساسی قانون اساسی مشروطهٔ سال ۱۳۸۵ قمری/۱۹۰۷–۱۹۰۶ مـیلادی همراه بود. درون این قانون اساسی، هیئت دولتی پاسخگو بـه یک نـهاد پارلمانی برآمده از یک انتخابات آزاد بود و قدرتی محدود به منظور شاه پیش‌بینی شده‌بود و از آزادی بیـان و مطبوعات جز درون موارد محدودی حمایت مـی‌شد.[۵۴] درون سال ۱۹۵۴ انتخابات مجلس هجدهم بـه صورت کنترل شده‌ای و با کاندیداهایی دست‌چین شده برگزار شد. درون این مجلس، بـه مانند مجلس‌های بعدی، تنـها وفاداران بـه شاه توانستند بـه مجلس راه یـابند. درون سال ۱۹۵۵، شاه زاهدی (که آمریکایی‌ها او را مرد قدرتمند واقعی ایران مـی‌دانستند) از نخست‌وزیری برکنار نمود و خود بـه حکمران بلامنازع ایران تبدیل شد.[۵۵] برنامـه اول توسعه اقتصاد سال ۱۹۴۹ بـه علت نبود درآمدهای نفتی درون دوران ملی شدن نفت عقیم ماند. اما درون طی برنامـه دوم توسعه اقتصادی بین سال‌های ۱۹۵۶ که تا ۱۹۶۲ مـیلادی پروژه‌های متعدد برق-آبی بـه اجرا درآمد کـه بخشی از این موفقیت بخاطر کشف مـیادین جدید نفتی درون حوالی قم درون سال ۱۹۵۶ بود.[۵۶] از سال ۱۹۵۷ ایران اولین سری قراردادهای نفتی برپایـه مشارکت را با شرکت‌های خارجی منعقد کرد. این نوع قراردادها از نظر روانی به منظور ایرانیـان راضی‌کننده‌تر بود که تا قراردادهای قبلی با شرکت نفت ایران-انگلیس کـه براساس درصد از سود[یـادداشت ۵] بود.[۵۷]

در سال ۱۹۵۷ مـیلادی شاه بـه این نتیجه رسید کـه اوضاع داخلی ایران، بـه آرامش نسبی کافی رسیده‌است کـه فعالیت‌های سیـاسی درون حد محدودی مجاز باشد. درون این سال وضعیت حکومت نظامـی لغو شد. شاه تلاشی جدید درون جهت تشکیل سیستم پارلمانی بـه سبک غربی کرد. او دو حزب «ساختگی» با نام‌های ملّیون و یک حزب مخالف «وفادار» بـه نام مردم تشکیل داد. اما این تلاش موفقیت‌آمـیز نبود. درون آن زمان اعتراضات بـه تقلب درون انتخابات مجلس بیستم باعث شد کـه شاه این مجلس را منحل کند.[۵۸]

زمستان ۱۳۳۳، دانشگاه کلمبیـا درون نیویورک بـه محمدرضا پهلوی دکترای افتخاری حقوق داد.[۵۹] شاه متقاعد شده بود کـه از دید مردم ایران او رهبری قدرتمند و محبوب است. او خود را رهبری عادل مـی‌دانست کـه ۹۹٪ مردم ایران پشتیبان برنامـه‌های او به منظور توسعه ایران هستند.[۶۰] با این‌حال سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تحت فرمان شاه تشکیل شد و وظیفه امنیت داخلی را به‌عهده گرفت[۶۱] و در عمل بـه سرکوب مخالفان داخلی پرداخت.[۶۲]

سقوط نظام‌های سلطنتی درون کشورهای مصر و عراق درون دهه پنجاه مـیلادی شاه را بیمناک نمود؛ ولی که تا سال ۱۹۵۸ شاه موفق شد کـه تمام قدرت درون ایران را درون مشت خود بگیرد. نخست‌وزیران اکنون موظف بودند کـه مستقیماً بـه او گزارش بدهند. درون این زمان، شاه درون ملاقاتی با کابینـه گفت کـه او «سرچشمـه قدرت درون کشور» هست و جزئیـات وقایع درون تمام سازمان دولتی حتما به اطلاع او رسانده شود.[۶۳] bv درون سال ۱۹۵۸ سیـاست‌گذاران آمریکا، بسیـار نگران سطح نارضایتی درون طبقه متوسط ایران بودند و وقوع یک انقلاب یـا کودتای نظامـی را درون این زمان پیش‌بینی مـی‌د. آمریکا بـه این نتیجه رسید کـه باید درون این مقطع زمانی از شاه حمایت نمود، اما حتما هم‌زمان تمام تلاش‌ها را به منظور تشویق شاه به منظور انجام اصلاحات ضروری بـه کار برد.[۶۴]

در شـهریور ۱۳۳۹، اوپک با مشارکت ایران پایـه‌گذاری گردید. درون طول سال‌های بعد شاه هیچ‌گاه اشتیـاق خود را به منظور افزایش قیمت نفت مخفی نکرد. او همـه ساله نماینده‌ای بـه نزد رؤسای کنسرسیوم مـی‌فرستاد و از آنان مـی‌خواست که تا سهم ایران را افزایش دهند. افزایش درآمد نفتی طی این سال‌ها مخارج توسعه نظامـی مورد نظر شاه را تأمـین مـی‌کرد.[۶۵] شاه درون روز تولد ۴۸ سالگی خود، تاجگذاری کرد.[۶۶]

انقلاب سفید و پیـامدهای آن

نوشتار اصلی: انقلاب سفید
محمدرضا پهلوی انقلاب شاه و مردم را آغاز مـی‌کند.
جلد کتاب «عظمت بازیـافته» (انتشارات یونیورسال، ۱۳۵۵ شمسی) قصه‌ای هست تصویری (کامـیک بوک) به منظور کودکان و نوجوانان کـه تاریخ معاصر ایران را از شـهریور ۱۳۲۰ که تا سال ۱۳۵۵ بنا بر روایت رسمـی حکومت وقت و بر محور زندگی محمدرضا پهلوی نشان مـی‌دهد. تصویرگر کتاب طراحی بلژیکی بـه نام دینو آتاناسیو است.

فشار آمریکا بر شاه به منظور آغاز اصلاحات درون ایران، از ۳ سال پایـانی ریـاست‌جمـهوری آیزنـهاور شروع شد.[۶۷] هر چند شاه از زمان رسیدن بـه سلطنت درون مورد ضرورت اصلاحات اراضی سخن مـی‌راند.[۶۸] بـه گفته عباس مـیلانی، نشانـه‌های مخدوش شدن چهره شاه و قدرت مخالفان درون شکل افکار عمومـی را این زمان مـی‌توان دید. برخلاف سابقه طولانی طرح ایده‌های شاه به منظور اصلاحات اراضی، افکار عمومـی درون این زمان چنین مـی‌پنداشت کـه این اصلاحات با «دستور» آمریکا شروع شده‌است.[۶۹] بـه گفته سعید رهنما و سهراب بهداد، درون سال ۱۳۴۱ شاه تحت فشار کندی،[۷۰] و با کمک دو نخست وزیر قابل بـه نام‌های علی امـینی و اسدالله علم و وزیر کشاورزی حسن ارسنجانی[۷۱] مجموعه‌ای از اصلاحات اقتصادی-اجتماعی را با عنوان «انقلاب سفید» یـا «انقلاب شاه و ملت» بـه اجرا گذاشت. این مجموعه درون ابتدا شامل اصلاحات ارضی و چهار اصل دیگر بود[۷۲] کـه بعدها بـه نوزده اصل افزایش یـافت.[۷۳]

مخالفان اصلی برنامـه‌های اصلاحی شاه دو گروه قدرتمند بودند: جبهه ملی از سویی و طبقه مذهبی و متحدانشان درون بازار از سوی دیگر. جبهه ملی درون اعلامـیه‌ای درون ۱۱ نوامبر ۱۹۶۱ (۲۰ آبان ۱۳۴۰) انقلاب سفید را «بازگشت بـه استبداد» دانست. علما نیز مخالف افزایش قدرت شاه، اصلاحات اراضی و اعطای حقوق مدنی بـه زنان بودند.[۷۴] درون فوریـه ٬۱۹۶۰ حسین بروجردی، مرجع تقلید بانفوذ شیعه، فتوایی مبنی بر حرام بودن تصرف اراضی صادر نمود. درون ۵ ژوئن ۱۹۶۳ (۱۵ خرداد ۱۳۴۲) علما تظاهرات خشونت‌آمـیزی را درون تهران ترتیب دادند کـه توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد. روح‌الله خمـینی دستگیر شد[۷۵] و مدتی را درون زندان گذراند. خمـینی سال بعد بـه ترکیـه و سپس بـه عراق تبعید شد.[۷۶]

شاه گمان داشت کـه با اجرای اصلاحات ارضی، نـه‌تنـها حمایت آمریکا را بـه دست خواهد آورد، بلکه با از مـیان برداشتن نظام ارباب رعیتی، دهقانان را نیز بـه جمع حامـیان خود خواهد افزود.[۷۷] هدف رسمـی این بود کـه ایران که تا پایـان قرن بیستم درون بین مدرن‌ترین کشورهای جهان قرار داشته باشد.[۷۸]

در عمل، انقلاب سفید شاه، بـه نتیجه مطلوب شاه نرسید.[۷۹] شاه انقلاب سفید خود را بـه «بزرگترین نمایش تبلیغاتی کـه دنیـا تاکنون دیده بود» تبدیل کرد.[۸۰] انجام این اصلاحات، نظام تولید ثروت طبقه اشراف را کـه از متحدان شاه بودند، دگرگون کرد. از سوی دیگر انقلاب سفید، شکاف مـیان مذهبی‌ها با شاه را گسترده کرد.[۸۱] از مـیان اصل‌های انقلاب سفید، اصلی کـه بیش از بقیـه موجب تحریک و موضع‌گیری مخالفان مذهبی گردید، اصل حق رأی زنان بود.[۸۲] درون یک گزارش سازمان سیـا آمده‌است کـه هر روز ایرانیـان بیشتر و بیشتری اصلاحات موجود درون این برنامـه را رد مـی‌کنند.[۸۳]

یک ارزیـابی اطلاعاتی سازمان سیـا درون ۸ اکتبر ۱۹۷۱ درون مورد ایران، درون ابتدا بـه تمجید اخلاقِ کاری شاه و موفقیت‌های او درون بهبود معیشت مردم مـی‌پردازد و مـی‌نویسد «بیشتر مردم بـه قدری سرگرم موفقیت درون حوزه‌های دیگر هستند کـه فرصتی به منظور نق زدن درون مورد سیـاست ندارند.» این گزارش شاه را فردی «ایزوله» مـی‌خواند کـه در محیط رسمـی دربار و در وضعیت «نبود تاسف‌آور ارتباط از پایین بـه بالا بـه سوی او» به‌سر مـی‌برد. هیچ‌یک از مقامات ایران جرأت نمـی‌کنند اشتباه بودن کاری از شاه را بـه او گوشزد کنند.[۸۴]

شاه بار دیگر درون ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ درون برابر پله‌های کاخ مرمر به‌دست یکی از سربازان وظیفه گارد جاویدان بـه نام رضا شمس‌آبادی ترور شد. این ترور نیز نافرجام ماند و شاه هیچ آسیبی ندید.[۸۵]

با وقوع جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم فروش نفت توسط کشورهای عربی[۸۶] شاه حاضر بـه پیوستن بـه تحریم نفتی نشد.[۸۷] ایران، عربستان را از لحاظ تولید نفت پشت سر گذاشت و در سال ۱۹۷۰ بزرگترین تولیدکننده نفت درون خاورمـیانـه شد.[۸۸]ریچارد نیکسون به منظور مقابله با قیمت بالای نفت ناچار شد که تا دو بار (در سال‌های ۱۹۷۱ و ۱۹۷۲) ارزش دلار را کاهش دهد. اوپک نیز بـه رهبری شاه با این حرکت مقابله کرد و دو بار (هر بار اندکی بعد از کاهش ارزش دلار) قیمت نفت را افزایش داد. از سوی دیگر، اکتشاف نفت درون داخل مرزهای آبی خلیج فارس، بـه شاه این امکان را داد که تا با شرکت‌های کوچک و جدید خارج از کنسرسیوم، قراردادهای کشف و استخراج جدید منعقد کند.[۸۹]

روی سکه ۲۰ ریـالی بـه مناسبت یـادبود بازی‌های آسیـایی ۱۹۷۴ تهران

در فاصله ده‌ساله ۱۹۶۳ که تا ۱۹۷۲، تولید ناخالص ملی ۴ برابر شد و استانداردهای بهداشت به‌طور چشمگیری افزایش یـافت. درون نتیجه رشد جمعیت بـه مـیزان هشداردهنده ۳٪ درصد درون سال رسید و ایران دیگر قادر بـه تولید مواد غذایی مورد نیـاز خود نبود. درون سال ۱۹۶۷ دین راسک پایـان رسمـی کمک‌های اقتصادی آمریکا بـه ایران را اعلام نمود. درون بین سال‌های ۱۹۵۳ که تا ۶۷ ایران ۶۰۵ مـیلیون دلار کمک مالی و ۱۱۲ مـیلیون دلار مواد غذایی درون قالب برنامـه «غذا درون برابر صلح» دریـافت نمود.[۹۰]

با این وجود، مخالفان شاه از هر فرصتی به منظور خوار و خفیف نشان شاه نـهایت استفاده را مـی‌د و حاضر بـه پذیرش هیچ پیشرفتی توسط شاه نبودند. به منظور مثال، نقش شاه درون اوپک را سند دیگری بر «نوکری» امپریـالیسم آمریکا توسط شاه عنوان مـی‌د. آنان این تئوری را پیشنـهاد مـی‌د کـه قیمت بالای نفت، باری بر روی ژاپن و اروپا و به سود آمریکا است.[۹۱] مثال دیگری کـه رویکرد شاه و مخالفانش درون مورد مسائل سیـاسی را نشان مـی‌دهد، مسئله زندانیـان سیـاسی بود. مخالفان این ادعای عجیب را مطرح مـی‌ساختند کـه در ایران «صدها هزار» زندانی سیـاسی وجود دارد درون حالی کـه تعداد واقعی زندانیـان سیـاسی چیزی نزدیک بـه ۴٬۰۰۰ نفر بود. یـا ادعا مـی‌د کـه هزاران نفر زیر شکنجه ساواک کشته شده‌اند، درون صورتی کـه تعداد واقعی افرادی کـه در طول ۳۷ سال سلطنت محمدرضا به‌خاطر جرایم سیـاسی اعدام شدند حدود ۱٬۵۰۰ نفر بود. هرچند این رقم هنوز رقم بالایی است، اما کمتر از ارقامـی هست که توسط مخالفان پیشنـهاد مـی‌شد.[۹۲] درون نقطه مقابل، هرگاه شاه با سؤال رسانـه‌های غربی درون مورد زندانیـان سیـاسی و شکنجه درون ایران مواجه مـی‌شد، با عنوان اینکه درون ایران زندانی سیـاسی وجود ندارد و زندانیـان، تنـها جنایت‌کاران هستند، از کنار این سؤالات مـی‌گذشت.[۹۳]

در ابتدای دهه پنجاه خورشیدی، مـیلیون‌ها دلار به منظور برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران درون تخت جمشید هزینـه شد و بزرگترین اجتماع سران کشورهای جهان درون آن‌جا برگزار شد.[۹۴] درون سال ۱۳۵۴، شاه مبدأ تاریخ را بـه ۵۵۹ قبل از مـیلاد تغییر داد و گاه‌شماری شاهنشاهی را، تاریخ رسمـی کشور اعلام کرد. دو سال بعد و در جریـان انقلاب، دوباره گاه‌شماری هجری خورشیدی، گاهشماری رسمـی کشور اعلام شد.[۹۵]

از سال ۱۹۷۲ فعالیت‌های تروریستی شدت مـی‌گیرد و ایران درون وضعیت «حلقه نفرت» فرانتس فانون گیر مـی‌افتد: ترور، ضد ترور، خشونت، خشونت متقابل. خشونت افزاینده برخورد نیروهای امنیتی باعث انتقاد کمـیسیون بین‌المللی قضات درون سال ۱۹۷۲ و سازمان عفو بین‌الملل درون سال ۱۹۷۴ مـی‌شود. درون سال ۱۹۷۵ کمـیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد درون حدی بهبود یـافته‌است کـه نیـازی بـه عکس‌العملی درون مورد ایران نیست.[۹۶]

ارتش

بازدید شاه از تیم آکروجت تاج طلایی نیروی هوایی شاهنشاهی

شاه یکی از پرزرق‌وبرق‌ترین ارتشـهای جهان را درون ایران ایجاد کرده بود.[۹۷] بخش زیـادی از درآمد نفتی کشور بـه تجهیز ارتش اختصاص مـی‌یـافت. به‌طوری‌که سفرهای متعدد بـه انگلیس و دیگر کشورهای قدرتمند مـی‌کرد و پس از ایجاد رابطه دوستانـه با آن‌ها، بـه خرید تجهیزات نظامـی مـی‌پرداخت.[۹۸] حتی حامـیانی مانند تیمسار دوایت آیزنـهاور، نگرانی خود را از پرداختن بیش‌از حد شاه بـه بودجه نظامـی، پنـهان نمـی‌د. او درون یک تلگراف محرمانـه، شاه را دارای «وسواس نظامـی» توصیف کرده‌است.[۹۹]

شاه، کـه خود را یک نابغه نظامـی مـی‌داند. احساس مـی‌کند کـه کشورش توان نظامـی کافی به منظور دفاع از خود نداشته، یـا، مردم ایران وجود چنین قدرتی را درون ارتش باور ندارند. او گمان مـی‌کند کـه به تسلیحات مدرن بیشتری به منظور نمایش نیـاز دارد.

سیـاست داخلی

دیدار شاه با روحانیون شیعه.

با آغاز سلطنت شاه جوان درون ۱۳۲۰، احزاب شروع بـه شکل‌گیری د. که تا پیش از واقعه ترور دانشگاه تهران، حزب توده ایران، موفق‌ترین حزب از مـیان احزاب بود. بعد از این ترور، حزب توده ایران غیرقانونی اعلام شد. با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فعالیت احزاب ملی‌گرا نیز ممنوع شد. درون سال ۱۳۳۶ شاه بـه این نتیجه رسید کـه برای پایداری حکومت خود، نیـاز بـه دو حزب دارد. او منوچهر اقبال و اسدالله علم را مأمور تشکیل دو حزب (در ظاهر مخالف) کرد؛ ولی این دو حزب، درون خارج از مجلس نفوذی نداشتند. سرانجام مجادله همـین دو حزب با یکدیگر بر سر تقلب انتخاباتی، باعث شد کـه شاه از احزاب خود ساخته نیز ناامـید شود[۱۰۰] و در سال ۱۳۵۳، حزب رستاخیز را بـه عنوان تنـها حزب قانونی کشور ایجاد کند. او اعلام کرد کـه «هرکسی مایل نیست بـه این حزب بپیوندد، حتما کشور را ترک کند».[۱۰۱]

شاه مردم‌سالاری را به منظور ایران تجویز نمـی‌کرد و آن را یک مانع درون برابر توسعه مـی‌دانست. او اعتقاد داشت کـه یک حکومت استبدادی مانند حکومت پدرش به منظور کشور مفیدتر است.[۱۰۲] شاه حداقل درون ۱۶ سال پایـانی پادشاهی‌اش، تصمـیم‌گیرنده نـهایی به منظور تمام تصمـیمات کلیدی کشور بود.[۱۰۳]

سیـاست خارجی

شاه درون کنار استالین، رهبر شوروی درون ۱۹۴۳
شاه درون کنار هواری بومدین، رهبر الجزایر و صدام حسین معاون رئیس‌جمـهور عراق درون سفرش بـه الجزایر، ۱۹۷۵
شاه درون سفرش بـه آمریکا درون سال ۱۹۷۷، درون کنار ملک حسین، شاه اردن و جیمـی کارتر، رئیس‌جمـهور آمریکا

زمانی کـه محمدرضا پهلوی بـه پادشاهی رسید، ایران درون اشغال نیروهای شوروی و انگلستان بود. این اشغال که تا سال ۱۹۴۶ طول کشید. بعد از خروج این نیروها ایران درون تلاش به منظور بازیـابی مجدد استقلال خود بود. درون این دوران شاه قادر نبود کـه سیـاست خارجی هماهنگی را دنبال کند.[۱۰۴] شاه درون این سال‌ها تلاش کرد که تا روابط مستحکمـی را با غرب پایـه‌گذاری کند.[۱۰۵] بریتانیـا کـه مایل بود بـه جای گفتگو با یک مجلس و یک هیئت دولت، با یک فرد معامله کند و آمریکا کـه معتقد بود وجود یک ایران استبدادی درون نزدیکی مرزهای شوروی، امنیت آنان را بیشتر تأمـین مـی‌کند[۱۰۶] و مایل بود کـه قدرت شاه درون ایران افزایش یـابد.[۲۳] بازگشت شاه بـه سلطنت بعد از ملی شدن صنعت نفت با کمک و حمایت آمریکا بود؛ بنابراین وابستگی شاه بـه آمریکا عامل تعیین‌کننده درون سیـاست خارجی او از این زمان بـه بعد بود.[۱۰۷] درون این سال‌ها، شاه بارها آشکارا درون جبهه بلوک غرب و در مقابل بلوک شرق و حتی کشورهای جهان سوم متعلق بـه عدم تعهد قرار گرفت. او بـه آمریکا اجازه داد که تا شبکهٔ جاسوسی درون مرزهای ایران برپا کند. بـه پیمان سنتو ملحق شد. با پان‌عرب ناصر مخالف نمود و حتی درون حین جنگ ۱۹۶۷ اعراب و اسراییل، اسراییل را بطور دو فاکتو بـه رسمـیت شناخت و در این منازعه، طرف اسراییل را گرفت و بر ضد فلسطینیـان بود. یـا درون زمانی کـه اکثریت جهان سوم خواستار بایکوت آفریقای جنوبی بخاطر سیـاست‌های نژادپرستانـه آپارتاید بود، شاه بـه آفریقای جنوبی نفت مـی‌فروخت.[۱۰۸]

از اواسط دهه چهل، شاه به منظور کاستن از وابستگی‌های سیـاسی و فنی بـه غرب، روابطش با شوروی را بهبود بخشید. بـه دنبال سفر شاه بـه مسکو درون سال ۱۳۴۳ خورشیدی، مناسبات اقتصادی و سیـاسی جدیدی با شوروی شکل گرفت. این بهبودی روابط علاوه بر سود اقتصادی، موقعیت و قدرت چانـه‌زنی شاه را درون مقابل غرب، رقیبان منطقه‌ای مانند عراق و جمال عبدالناصر و نیروهای مخالف داخلی بالا برد.[۱۰۹]

محمدرضا توانست از اهرم نفت و اوپک استفاده و عملاً درون آغاز دهه پنجاه توانست بـه عنوان یک قدرت نفتی و منطقه‌ای حتی با متحدان غربی خود بر سر منافع ایران چانـه‌زنی کند. اما با همـه این تلاش‌ها، شاه هیچگاه نتوانست از سایـه اشغال ایران درون سال‌های آغازین سلطنت و وابستگی‌اش بـه آمریکا بیرون بیـاید. بگفته امـین صیقل اکثریت مردم ایران همـیشـه او را «دست‌نشانده آمریکا» مـی‌دانستند. بعد از خروج بریتانیـا از خلیج فارس، شاه نقش «ژاندارم منطقه» را بر عهده گرفت.[۱۱۰]

او حاکمـیت نظامـی ایران را بر جزایر سه‌گانـه اعمال کرد[۱۱۱] و در عوض، از ادعای حاکمـیت بر بحرین دست برداشت.[۱۱۲]پیمان بغداد (بعدها پیمان سنتو) مـیان کشورهای ایران، عراق، ترکیـه و پاکستان منعقد شد.[۱۱۳] شاه از موضع قدرت پیمان الجزایر را امضاء کرد و به اختلافات مرزی با عراق خاتمـه داد.[۱۱۴]

این هم‌زمان با «دکترین نیکسون» بعد از جنگ‌های هندوچین بود کـه آمریکا سعی داشت درون سیستم دو قطبی دوران جنگ سرد از طریق قدرت‌های منطقه‌ای منافع آمریکا را تأمـین کند. آمریکا بـه ایران بـه چشم یکی از این قدرت‌های منطقه‌ای مـی‌نگریست. بـه دنبال این نظام جدید بین‌المللی و نقش جدید ایران، شاه درون این زمان درصدد افزایش قدرت نظامـی و صنعتی خود برآمد.[۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷] سرمایـه‌های غیرمالی ایران جوابگوی برنامـه‌های شاه نبود و شاه دوباره هرچه بیشتر از نظر فنی و نظامـی بـه آمریکا وابسته مـی‌شد. درون آن زمان سیل مستشاران آمریکایی وارد ایران شد کـه باعث برانگیخته شدن حساسیت‌های منفی مردم ایران شد. حتی با روی کار آمدن جیمـی کارتر دموکرات درون آمریکا، تغییری درون ماهیت سیـاست آمریکا و «دکترین نیکسون» بـه وجود نیـامد. با وجود تأکید کارتر بر مسئله حقوق بشر و کنترل فروش سلاح بـه متحدین غیرغربی آمریکا، کارتر از رهبری و سیـاست‌های شاه حمایت مـی‌کرد و او را بـه عنوان یک «رهبر بزرگ» ستایش مـی‌کرد.[۱۱۸]

حکومت

فرمان رسمـی محمدرضا شاه پهلوی بـه خط نستعلیق، مبنی بر انتصاب سرلشکر فضل‌الله زاهدی بـه مقام نخست‌وزیری ایران.

پس از کودتای ۲۸ مرداد شاه بـه آمریکا نزدیک‌تر شد. دولت آیزنـهاور نیز با ارسال کمک‌های مالی و نظامـی حکومت او را تقویت کرد. درون شرایط سرکوب و خفقان بعد از ۲۸ مرداد، مذاکرات مربوط بـه قرارداد نفت بین ایران و نمایندگان شرکت‌های بزرگ نفتی جهان آغاز شد و بالاخره قرارداد کنسرسیوم تصویب شد. درون این قرارداد کـه به قرارداد امـینی-پیج نیز معروف شده‌است برخلاف قانون ملی شدن نفت ایران باز هم اکتشاف و استخراج و فروش نفت بـه دست شرکت‌های خارجی سپرده شد و ایران بـه دریـافت حق امتیـاز (با نام مبهم «پرداخت اعلام شده») اکتفا کرد.

در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، درون آستانـهٔ سفر ریچارد نیکسون، معاون آیزنـهاور بـه تهران، تظاهراتی درون دانشگاه تهران درون اعتراض بـه قرارداد کنسرسیوم و سفر نیکسون رخ داد و در آن سه نفر از دانشجویـان کشته شدند. شاه کـه از قدرت گرفتن زاهدی بیمناک بود، بالاخره او را کنار گذاشت و حسین علا را بـه نخست‌وزیری منصوب کرد.ی کـه به رغم گرایش آشکار بـه سیـاست‌های انگلستان، چندی درون همراهی با قوام بـه آمریکا نزدیک شده بود. علا بـه سبب نرمش درون موضعگیری‌ها، به منظور چنین روزی مناسب مـی‌نمود.

پس از انعقاد قرارداد کنسرسیوم درون سال ۱۳۳۳ و برکناری دولت کودتا، دوباره دربار رونق گرفت و شاه کـه گمان مـی‌کرد تنـها راه غلبه بر مشکلات داخلی و بحران‌های منطقه‌ای نظامـی‌گری هست و اقتصاد نفتی ایران را معطوف بـه گسترش و توسعه تشکیلات نظامـی و خرید تسلیحات کرد. حسین علاء کـه آخرین حلقه از رجال قاجار محسوب مـی‌شد به منظور چنین روزی برگزیده شده بود.

در آن سال‌ها بیش از آنکه آمریکا از نفوذ شوروی درون خاورمـیانـه نگران بوده باشد، جمال عبدالناصر زبان مشترک اعراب، انگلستان را بـه وحشت انداخته بود. به منظور پیشگیری از نفوذ و گسترش نـهضت مصر، ایران مـی‌بایست درون رأس پیمان نظامـی باشد؛ «پیمان بغداد» (که بعدها با خروج بغداد از آن بـه «پیمان سنتو» شـهرت یـافت). کشورهای ایران، عراق، ترکیـه و پاکستان زیر نظر انگلستان اعضای پیمان بغداد بودند.

پس از علا، دکتر منوچهر اقبال بـه نخست‌وزیری رسید. او کـه همـیشـه از نزدیکان دربار بود و اغلب خود را «چاکر اعلیحضرت» مـی‌خواند بـه تقویت دربار و افزایش قدرت شاه و زیر پا گذاشتن آنچه از سنت‌های مشروطیت باقی‌مانده بود کمک کرد. درون این دوره شاه بـه قدرت کامل سیـاسی درون ایران دست یـافت و تمام مخالفان خود را ساکت یـا سرکوب کرد. تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور معروف بـه «ساواک» با کمک آمریکا و اسرائیل نقش مـهمـی درون سرکوب‌ها و نیز گسترش نارضایتی داشت. دوباره انتخابات، همچون دوره رضاشاه، بر اساس فهرست تائیدشده توسط شاه انجام گرفت.

در عین حال شاه بـه مدرنیزه ایران پرداخت و مراکز علمـی و فرهنگی کشور را گسترش داد. انجام اصلاحات سیـاسی و اجتماعی از جمله تصویب قانون اصلاحات ارضی و اعطای حق رای بـه زنان از مـهم‌ترین فعالیت‌های حکومت وی بود.

انقلاب ۱۳۵۷ و ترک ایران

تیتر اصلی روزنامـه اطلاعات با عنوان شاه رفت
نوشتار اصلی: انقلاب ۱۳۵۷ ایران

شروع سقوط شاه

سقوط قیمت نفت درون مـیانـه سال ۱۹۷۵ باعث سقوط اقتصادی، تورم فزاینده درون سال‌های ۱۹۷۵ که تا ۷۷ شد و نارضایتی عمومـی را باعث شد. فرار سرمایـه‌ها از ایران آغاز شد. همزمان، سه قشری مـهمـی کـه انقلاب مشروطه را باعث شده‌بودند -روشنفکران، بازاریـان و علما- به‌طور فزاینده‌ای با نظام بیگانـه مـی‌شدند.[۱۱۹]

زنجیره‌ای از اقدامات نسنجیده شاه از سال ۱۳۵۴ علیـه علما باعث شد که تا آن‌ها، نیروهای انقلابی به منظور سرنگونی شاه را بـه حرکت درون بیـاورند. از جمله این اقدامات، موارد زیر را مـی‌توان برشمرد: تخریب بازار قدیمـی اطراف مشـهد، اعلام تقویم شاهنشاهی بـه جای تقویم هجری، موافقت با طرح‌های کاهش بودجه جمشید آموزگار به منظور لغو یـارانـه کـه نخست‌وزیر قبلی هویدا از سال ۱۹۶۵/ ۱۳۴۴ بـه روحانیـان مـی‌پرداخت (یـارانـه‌ای کـه به‌خاطر جبران کاهش درآمدهای حاصل از وقف، حاصل از اجرای فاز دوم اصلاحات ارضی بـه روحانیون پرداخت مـی‌شد)، آخرین از این سری اقدامات، انتشار مقاله توهین‌آمـیزی با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیـاه درون روزنامـه نیمـه‌رسمـی اطلاعات بـه تاریخ هفت ژانویـه ۱۹۷۸ (۱۷ دی ۱۳۵۶) علیـه خمـینی بود. مقاله‌ای کـه گفته مـی‌شود توسط وزارت اطلاعات تهیـه شده‌بود. تظاهرات خشونت‌آمـیز طلاب قم سرکوب شد و تلفات جانی بـه همراه داشت. از این زمان نـهضت انقلابی-اسلامـی خمـینی آغاز شد و زنجیره‌ای از اعتراضات درون دوره‌های چهل روزه (به تقلید از سنت عزاداری درون شیعه) شکل گرفت.[۱۲۰] خمـینی درون یک مصاحبه درون ۹ مـی سال ۱۹۷۸ (۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷) با روزنامـه لوموند، سرنگونی و برچینی رژیم پهلوی و قانون اساسی ایران را خواستار شد. اکنون خمـینی مطمئن از پیروزی، به‌طور پیوسته عبارت «زمانی کـه ما بـه قدرت رسیدیم» را تکرار مـی‌کرد.[۱۲۱]

انقلاب ۱۳۵۷

دانشجویـان انقلابی دانشگاه تهران درون حال کندن مجسمـه شاه

دلایل متعدد و متفاوتی به منظور شکست شاه درون برابر انقلاب ایران ارائه شده‌است. سعید امـیرارجمند نارضایتی و به وجود آمدن تمایلات ضدخارجی به‌خاطر وابستگی رژیم شاه بـه آمریکا و حضور وسیع نیروهای آمریکایی و اروپایی درون ساختار اقتصاد و ارتش را از محرک‌های اعتراضات مـی‌داند. همچنین او بـه وجود آمدن یک ساختار متمرکز سلطنتی درون ایران را عاملی مـی‌داند کـه تمام نارضایتی‌ها را بسوی یک شخص هدایت نمود. نبود پلورالیسم کـه در عصر مدرن نظام سلطنتی را شکننده‌ترین ساختار درون مـیان ساختارهای موجود مـی‌کند نیز از دیگر عوامل این اتفاق است.[۱۲۲] ولی نقش خود شاه نیز درون این مـیان مـهم بود.[۱۲۳]

شاه درون دو سال آخر سلطنتش، اشتباه‌ترین تصمـیمات دوره حکومت خود را گرفت. زمانی کـه باید خود را قدرتمند نشان مـی‌داد از خود ضعف نشان داد و زمانی تظاهر بـه قدرت مـی‌کرد کـه نشانـه‌ای از قدرت درون او وجود نداشت. دلیل این اشتباهات تصمـیم‌گیری مجموعه‌ای از عوامل شخصی و سیـاسی بود. عواملی کـه ریشـه درون شخصیت متزلزل شاه درون آن زمان خاص داشت.[۱۲۴] او هر روز کمتر و کمتر خود را درگیر امور روزانـه کشور مـی‌کرد.[۱۲۵] بـه گفته ماروین زونیس، زمانی کـه انقلاب آغاز شد شاه همـه عوامل خارجی کـه برای سال‌ها سرچشمـه‌های حمایت روانی از شخصیت او را تشکیل مـی‌دادند، از دست داده بود.[۱۲۶]

در بین دهه چهل و پنجاه شمسی، اقتصاد ایران بـه سرعت رشد نمود و این باعث افزایش خودبزرگ‌بینی شاه شده بود. گزارشی از سازمان سیـا عنوان مـی‌کند کـه شاه خود را «دارای یک مأموریت الهی» به منظور اداره کشورش مـی‌داند. بـه دنبال این پیشرفت شاه سیـاست‌های سختی علیـه نیروهای چپ‌گرا و مـیانـه‌رو پیش گرفت. او معتقد بود کـه روحانیت (به غیر از طرفداران خمـینی) متحدان مورد اعتماد او درون جنگ علیـه کمونیسم و ملی‌گرایی سکولار درون ایران است. این سیـاست بـه روحانیت ایران فرصت داد که تا شبکه‌ای انحصاری درون مـیان مردم بـه وجود بیـاورند.[۱۲۷] او درون سال ۱۳۵۳ با تشکیل حزب رستاخیز نظام تک‌حزبی را درون ایران اعلام نمود. ایده‌ای کـه به سرعت بـه موضوعی به منظور مخالفت و تمسخر تبدیل شد. حتی امـیرعباس هویدا، اولین دبیر کل حزب رستاخیز نیز (در محافل خصوصی) این ایده شاه را بـه تمسخر مـی‌گرفت.[۱۲۸] شاه گمان مـی‌کرد (مانند آنچه درون روزنامـه‌های حکومتی نوشته مـی‌شد)، مردم اگر هم او را بـه عنوان رهبر کشور عاشقانـه دوست ندارند، حداقل وی را تحسین مـی‌کنند. درون طول ماه‌های آخر، شاه با دیدن تظاهرات مـیلیونی مردم علیـه خود، این عامل روانی را از دست داد.[۱۲۹]

در یـازدهم اردیبهشت ۱۳۵۴ پزشک شاه تشخیص داد کـه شاه مبتلا بـه سرطان غدد لنفاوی[یـادداشت ۶] شده‌است. هر چند شاه این موضوع را به منظور ۳ سال حتی از فرح نیز پنـهان کرده‌بود.[۱۳۰] شاه کـه همواره و از کودکی گمان داشت بـه نوعی تحت حمایت خداوند و ا شیعه است، زمانی کـه فهمـید دچار بیماری سرطان شده‌است، اعتمادبه‌نفس ناشی از این سرچشمـه روانی را نیز از دست داد.[۱۳۱]

شاه بـه درخواست‌های آمریکا به منظور استفاده از نفوذ خود درون اوپک به منظور پایین آوردن قیمت نفت پاسخ منفی داد. این موضوع باعث شد که تا آمریکا به منظور پایین آوردن قیمت نفت از او ناامـید شده و دست به‌دامن عربستان سعودی شود.[۱۳۲] از سوی دیگر کارتر فشارش بر روی شاه به منظور بهبود وضع دموکراسی درون ایران را از سر گرفت.[۱۳۳] مخالفان شاه این را بـه عنوان نشانـه احتمالی پایـان حمایت بی‌قیدوشرطی کـه شاه از واشینگتن درون تمام این سال‌ها دریـافت مـی‌کرد قلمداد نمودند.[۱۳۴] صرف‌نظر از این‌که آیـا شاه همچنان مورد حمایت غرب بود یـا خیر، خود شاه احساس مـی‌کرد کـه دیگر مورد حمایت نزدیک‌ترین متحد خود یعنی ایـالات متحده نیست. درون واقع او آمریکا را نیز بـه عنوان حامـی روانی خود، درون کنار خود نمـی‌دید.[۱۳۵] شاه بعد از سقوط، برداشته شدن حمایت غرب از حکومت خود را بزرگترین عامل سقوط خود عنوان مـی‌کرد و انگیزه‌های دموکراتیک مردم ایران را نفی مـی‌نمود.[۱۳۶] بـه سبب باور ریشـه‌دار شاه بـه نظریـه توطئه، او درون تحلیل‌های خود بـه دنبال دست‌های خارجی مسبب انقلاب بود و به‌طور مداوم از دریـافت ریشـه‌های واقعی و داخلی نارضایتی‌ها عاجز بود. سرانجام زمانی کـه احساس نمود آشتی با دشمنان قدرقدرت خارجی ممکن نیست، دلسرد و عصبی گردید و از اداره امور عاجز شد. درون واقع اسناد آرشیوهای انگلیس و آمریکا نشان مـی‌دهد کـه تا پایـان اکتبر ۱۹۷۸ سیـاست این دو کشور بر حفظ نظام سلطنتی بود. تنـها از اوایل نوامبر، دو کشور بـه دنبال راه حل‌های جایگزین حل بحران افتادند و از ایده خروج شاه از ایران حمایت نمودند. زیرا آن‌ها بـه این نتیجه رسیده بودند کـه شاه دیگر قدرت یـا اراده‌ای به منظور رهبری ندارد.[۱۳۷]

از مـیان نزدیکان عاطفی شاه، ارنست پرون سال‌ها پیش درگذشته بود. اشرف، دوقلوی او کـه در نیویورک زندگی مـی‌کرد، از نظر انقلابیون چهره‌ای مخدوش‌تر از آن داشت کـه بتواند بـه ایران بازگردد و به تقویت روحیـه شاه کمک کند؛ و از همـه بدتر اسدالله علم تنـها چند ماه قبل با بیماری سرطانی مشابه خود شاه، درگذشته بود؛ بنابراین سرچشمـه‌های حمایت‌کننده روانی، یکی یکی او را ترک گفته بودند.[۱۳۸]

خوشامدگویی کندی بـه شاه درون سفر شاه بـه آمریکا درون سال ۱۳۴۱ خورشیدی

شاه درون ماه‌های آخر دچار تزلزل شخصیت، بلاتکلیفی و عدم توانایی تصمـیم‌گیری به‌موقع شده بود.[۱۳۹] تمام ارکان جامعه، حول شخص او شکل گرفته بود و با تزلزل شاه تمام این ارکان بـه هم ریخت. امـیرارجمند بـه دستور شاه بـه ارتش (به خصوص بعد از واقعه هفده شـهریور) درون مورد عدم سرکوب مردم اشاره مـی‌کند. دستور منع تیراندازی مستقیم ارتش بـه مردم (که منجر بـه پیروزی انقلاب با تلفاتی ناچیز شد) و همچنین وسواس شاه درون چیدن و انتخاب فرماندهان ارتش به‌گونـه‌ای کـه همـیشـه فرمانبردار او باشند، درون نـهایت منجر بـه این شد کـه در نبود یک شاه تصمـیم گیرنده، فرماندهان ارتش فاقد قدرت تصمـیم‌گیری باشند.[۱۴۰] سرانجام با بالا گرفتن اعتراضات، شاه درون ۲۶ دی ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد و در ۲۲ بهمن همان سال انقلاب ایران بـه پیروزی رسید.[۱۴۱]

در تحلیلی نـهایی، شاه نتوانست بـه رویـاهایش درون مدرن‌سازی ایران برسد زیرا نتوانست ملتش را با خود همراه کند. او «ایزوله» شدن خودخواسته‌ای از مردمش را برگزید. این انزواء افسانـه اتحاد شاه و مردم، براساس جذبه معنوی سلطنت را مخدوش و در پایـان نابود ساخت.[۱۴۲]

محمدرضا و فرح پهلوی کـه نخست‌وزیر شاپور بختیـار همراهشان هست در فرودگاه مـهرآباد، بـه هنگام خروج از ایران درون ۲۶ دی ۱۳۵۷.

ساختار شاه‌محور قدرت درون ارتش ایران و نبود آموزش کافی به منظور مواجهه با ناآرامـی‌های مدنی نتیجه‌ای جز فاجعه و خون‌ریزی درون پی نداشت. چندین و چند مورد تیراندازی ارتش بـه سوی مردم اتفاق افتاد کـه بدترین آن وقایع هفدهم شـهریور بود. درون این روز کـه بعدها بـه نام جمعه سیـاه معروف شد، هزاران نفر درون مـیدان ژاله تهران به منظور یک تظاهرات مذهبی گرد آمدند. وقتی مردم حکومت نظامـی را نادیده گرفتند، سربازان بـه سویشان آتش گشودند کـه در نتیجه آن بسیـاری از مردم کشته یـا بـه شکل وخیمـی مجروح شدند. جمعه سیـاه نقشی اساسی درون رادیکال‌ ‌های اعتراضی داشت. این کشتار فرصت هر گونـه مصالحه را کاهش داد، بـه گونـه‌ای کـه جمعه سیـاه، بـه «نقطهٔ بی‌بازگشت انقلاب» معروف شد.[۱۴۳][۱۴۴][۱۴۵][۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸][۱۴۹]

سقوط دولت مصدق درون سال ۱۹۵۳ مـیلادی، شروع دوره مطلق‌گرایـانـه سلطه شاه بود کـه سعی مـی‌نمود جامعه ایران را همسوی با غرب، و مخصوصاً آمریکا مدرنیزه کند؛ ولی رژیم، خواسته مردم را اشتباه فهمـید و با عرضه خود بـه عنوان دست‌نشانده آمریکا بـه غرور ملی لطمـه وارد کرد. درون نتیجه آن انقلاب رخ داد کـه در آن اشراف و طبقات غرب‌گرا کنار زده شدند و راهی به منظور رادیکالیسم مذهبی و سلطه بنیـادگرایی دینی باز شد.[۱۵۰]

مرگ

آرامگاه محمدرضا پهلوی درون مسجد الرفاعی قاهره. محمدرضا شاه وصیت کرده بود که تا در خاک ایران دفن شود.

محمدرضا پهلوی بعد از خروج از کشور درون ۲۶ دی ۱۳۵۷ بـه مصر رفت و در اسوان مورد استقبال رسمـی انور سادات، رئیس‌جمـهور مصر قرار گرفت.[۱۵۱] سپس از ۲ بهمن مدتی را درون مراکش مـهمان ملک حسن دوم پادشاه این کشور بود.[۱۵۲] با فشار دولت انقلابی ایران و ملاحظات سیـاسی دولت مراکش، او مجبور بـه ترک مراکش شد و در ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ بـه باهاما رفت[۱۵۳] کـه برای مدت موقتی بـه او روادید گردشگری داده بود. تلاش‌های او به منظور گرفتن پناهندگی سیـاسی از انگلستان بی‌نتیجه ماند. با پایـان یـافتن روادید باهاما، او توانست درون ۲۰ خرداد بـه مکزیک برود.[۱۵۴] بیماری او درون مکزیک هر روز شدت مـی‌یـافت اما او بیماری واقعی خود را از پزشکان مکزیکی پنـهان مـی‌کرد. هرچند پزشک مخصوص او کـه از پاریس مـی‌آمد او را تحت شیمـی‌درمانی قرار مـی‌داد، پزشکان مکزیکی او را به منظور مالاریـا درمان مـی‌د.[۱۵۵]

با شدت یـافتن بیماری، بر خلاف مـیل دولتمردان آمریکا او توانست اجازه ورود بـه آمریکا بیـابد. او درون ۳۰ مـهر بـه آمریکا رفت[۱۵۶] و برای درمان پزشکی درون بیمارستان نیویورک بستری شد. او همچنین چند بار مجبور شد بـه صورت پنـهانی بـه مرکز سرطان مموریـال اسلون-کترینگ برود. محمدرضا پهلوی بعد از خروج از بیمارستان نخست درون ۱۱ آذر بـه مرکز پزشکی ویلفورد هال درون پایگاه نیروی هوایی لاکلند درون تگزاس،[۱۵۷] سپس درون ۲۴ آذر بـه پاناما[۱۵۸] و در ۳ فروردین ۱۳۵۹ (۲۳ مارس ۱۹۸۰) بـه مصر رفت[۱۵۹] و دستِ‌آخر انور سادات بـه او پناهندگی داد.[۱۶۰]

مدت کوتاهی بعد از ورود وی بـه مصر، پزشکان معالج طحال او را خارج د. سرطان او درون وضع پیشرفته‌ای بود و پایـان کار وی نزدیک بود. سرانجام درون ساعت ۹:۴۵ دقیقه روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ خورشیدی، محمدرضا پهلوی درون ۶۱ سالگی درون قاهره درگذشت. سید طالب رفاعی، روحانی شیعه عراقی و از مؤسسان حزب الدعوه عراق بر او نماز گزارد.[۱۶۱] پیکر وی بعد از تشییع رسمـی دولت مصر، درون مسجد الرفاعی قاهره خاکسپاری شد و در آن مسجد بـه امانت گذاشته شد.[۱۶۲]

محمدرضا شاه درون وصیت‌نامـه خود خواسته بود که تا در خاک ایران[۱۶۳] و در کنار نظامـیانی کـه پس از انقلاب ۱۳۵۷ اعدام شدند، دفن شود.[۱۶۴]

موردهای مرتبط

اقدامات صنعتی-اقتصادی شاه

نوشتار اصلی: اقدامات محمدرضا پهلوی

محمدرضا شاه تمام وجهه و نظام پادشاهی خود را بر روی خارج ساختن ایران از رده کشورهای توسعه‌نیـافته و وارد شدن بـه رده کشورهای تازه صنعتی‌شده مانند کره جنوبی خرج نمود. او تلاش مـی‌کرد که تا ایران را به‌سوی «تمدن بزرگ» هدایت کند، اصطلاحی کـه در سال ۱۹۷۲ ابداع شد. توسعه اقتصادی یک استراتژی کلیدی درون جهت نیل بـه این مقصود بود.[۱۶۵] این رضاشاه بود کـه سیستم آموزشی و قضایی سکولار به‌وجود آورد، اولین قدم‌ها به‌سوی بهبود آزادی و بهبود حقوق زنان را برداشت، زیرساخت‌های یک کشور صنعتی را بنیـان نـهاد و سنگ‌بنای یک سیستم بهداشت عمومـی را گذاشت. محمدرضاشاه سیـاست‌های مدرن‌سازی پدرش را دنبال نمود و توسعه بخشید. این توسعه درون قالب موضوعاتی چون مبارزه علیـه بی‌سوادی، ارائه سرویس‌های بهداشتی و آموزشی به منظور نقاط روستایی، افزایش حقوق زنان، آزادسازی روستاییـان از قید نظام قدیمـی ارباب‌رعیتی و به‌وجود آوردن یک قشر متوسط متخصص از تکنوکرات‌ها و بروکرات‌ها (که بیشتر آن‌ها درون غرب تحصیل کرده بودند) بود. از دید توسعه اجتماعی شاه یک انقلابی بود اما هر چقدر کـه سیـاست‌های او انقلابی‌تر مـی‌شد، مخالفت علما و سایر گروه‌های ذی‌نفع بیشتر مـی‌شد. با این وجود اصلاحات سیـاسی شاه بسیـار عقب‌تر از اصلاحات اجتماعی ایران بود.[۱۶۶] شاه مردم‌سالاری را به منظور ایران تجویز نمـی‌کرد و آن را یک مانع درون برابر توسعه مـی‌دانست. او اعتقاد داشت کـه یک حکومت استبدادی مانند حکومت پدرش به منظور کشور مفیدتر است.[۱۶۷] شاه حداقل درون ۱۶ سال پایـان پادشاهی‌اش، تصمـیم‌گیرنده نـهایی به منظور تمام تصمـیمات کلیدی کشور بود.[۱۶۸]

بازدید رسمـی از پالایشگاه آبادان
سال درآمد نفتی
(مـیلیون دلار) درصد درآمد نفتی در
تامـین درآمدهای ارزی[۱۶۹]۳۳–۳۴ ۳۴٫۴ ۱۵ ۳۵–۳۶ ۱۸۱ ۴۳ ۳۷–۳۸ ۳۴۴ ۶۰ ۳۰–۴۰ ۳۵۹ ۶۰ ۴۱–۴۲ ۴۳۷٫۲ ۷۰ ۴۳–۴۴ ۵۵۵٫۴ ۷۶ ۴۵–۴۶ ۹۶۸٫۵ ۶۵ ۴۷–۴۸ ۹۵۸٫۵ ۵۳ ۴۹–۵۰ ۱۲۰۰ ۵۴ ۵۱–۵۲ ۲۵۰۰ ۵۸ ۵۲–۵۳ ۵۰۰۰ ۶۶ ۵۳–۵۴ ۱۸۰۰۰ ۷۲ ۵۴–۵۵ ۲۰۰۰۰ ۷۲

طی دوران حکومت محمدرضا، ایران بـه چهارمـین تولیدکننده نفت و دومـین صادرکننده بزرگ آن تبدیل شده بود. بر اساس موافقت نامـه ۱۹۵۴/۱۳۳۳ کنسرسیوم نفت، سهم ایران از درآمدها بـه ۵۰ درصد رسید، اما بخش اساسی این افزایش بر اثر جنگ ۱۳۵۲/۱۹۵۴ اعراب و اسرائیل و چهار برابر شدن قیمت بین‌المللی نفت بود کـه باعث شد کشورهای عضو سازمان نفت (اوپک) از این امتیـاز بهره‌مند شوند. بدین ترتیب درآمدهای نفتی ایران از مبلغ ۳۴ مـیلیون دلار درون سال‌های ۳۳–۳۴ شمسی بـه ۵ مـیلیـارد دلار درون سال‌های ۵۲–۵۳ و حتی ۲۰ مـیلیـارد دلار درون سال‌های ۵۴–۵۵ شمسی افزایش یـافت. نفت طی این ۲۳ سال، ۵۵ مـیلیـارد دلار نصیب ایران کرد. طی این سال‌ها، به‌طور متوسط بیش از ۶۰ درصد درآمد دولت و ۷۰ درصد از درآمد ارزی سالانـه این منبع تأمـین مـی‌شد.[۱۷۰]

الگوی توسعه مورد نظر رژیم (تئوری اقتصادی رشد قطره‌ای) به‌طور اجتناب ناپذیری شکاف بین گروه‌های دارا و ندار را وسیع‌تر کرد. استراتژی رژیم سرازیر ثروت نفتی بـه سوی نخبگان وابسته بـه دربار بود کـه بعدها کارخانـه‌ها، شرکت‌ها و واحدهای گشت و صنعتی متعددی را تأسیس د. ثروت بـه لحاظ نظری بـه صورت قطره‌ای بـه پایین جریـان مـی‌یـافت، اما درون عمل درون ایران همانند بسیـاری از کشورها، همچنان بـه بالا چسبیده بود و مسیرش بـه سوی رده‌های پائین‌تر نردبان اجتماعی روز بـه روز کمتر مـی‌شود. ثروت، همانند یخ درون آب گرم، درون فرایند دست بـه دست شدن، ذوب مـی‌شد و نتیجه آن نیز چندان تعجب‌آور نبود. درون دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ ایران یکی از مشکل دارترین کشور جهان سوم بـه لحاظ توزیع نابرابر درآمدها بود. اما بنابر گزارش سازمان بین‌المللی کار درون دهه ۱۳۵۰/۱۹۷۰، بـه یکی از بدترین کشورهای جهان تبدیل شد. درون خصوص توزیع درآمد، شواهد قطعی درون دسترس نیست، اما بانک مرکزی ارزیـابی را دربارهٔ هزینـه خانوارهای شـهری درون سال‌های ۱۳۳۸–۳۹ و سال‌های ۱۳۵۲–۵۳ انجام داده است. مطابق این ارزیـابی درون سال‌های ۳۸–۳۹، ۳۵٫۳ درصد از مجموع هزینـه‌ها مربوط بـه ۱۰ درصد بالایی ثروتمندها و تنـها ۱٫۷ از هزینـه‌ها مربوط بـه ۱۰ درصد گروه‌های بسیـار فقیر بود. ارقام مربوط بـه سال‌های ۵۲–۵۳، وضعیت وخیم تری را نشان مـی‌دهد. بر مبنای این بررسی، ۳۷٫۹ درصد هزینـه‌ها مربوط بـه دهک بالایی جمعیت ثروتمند کشور هست در حالی کـه این رقم به منظور ۱۰ درصد پائین فقیر، ۱٫۳ درصد بوده‌است. بر اساس یکی از اسناد فاش شده سازمان برنامـه و بودجه سهم درآمدی ۲۰ درصد جمعیت ثروتمند شـهری درون سال ۱۳۵۲ و ۱۳۵۴ از ۵۷ درصد بـه ۶۳ درصد افزایش یـافته‌است. مطابق این سند شکاف بین مـیزان مصرف جمعیت شـهری و روستایی بـه شکل قابل توجهی وسیع تر شده بود. این نابرابری‌ها بـه ویژه درون تهران کاملاً محسوس بود. ثروتمندان شـهر درون کاخ‌های منطقه شمالی شـهر زندگی مـی‌د درون حالی کـه فقرا درون آلونک‌های حلبی آباد بدون هیچ گونـه امکانات عمومـی - بـه ویژه یک سیستم حمل و نقل مناسب - بـه سر مـی‌بردند. شایع بود کـه یکی از افراد خانواده سلطنتی درون خصوص ترافیک تهران گفته بود: «اگر مردم حوصله ترافیک ندارند، چرا هلیکوپتر نمـی‌خرند؟» بـه بیـان یکی از نشریـات پنتاگون، رونق درآمد نفت نابرابری و فساد را بـه یک نقطه جوش رسانده بود.[۱۷۱]

خانواده

محمدرضا پهلوی درون کنار فرزندانش درون کاخ سعدآباد

در مـیان اعضای خانواده، اشرف نزدیک‌ترین شخص بـه محمدرضا بود.[۱۷۲] همچنین محمدرضا که تا پایـان عمر رضاشاه، رابطه خود را با پدرش حفظ کرد. با این‌حال محمدرضا آنچنان تحت تأثیر هیبت پدرش بود کـه بارها و در کتاب‌های گوناگون خود بـه هیبت او اشاره کرده‌است.[۱۲] او مجموعاً چهار و شش برادر داشت کـه فقط با شمس، اشرف و علیرضا مادر مشترک (تاج‌الملوک) داشت.[۳] فرزندان او شـهناز (از فوزیـه)، رضا، فرحناز، علی‌رضا و لیلا (از فرح) بودند کـه در این مـیان رضا بـه ولیعهدی رسید.[۱۷۳] علی‌رضا و لیلا سال‌ها بعد از مرگ شاه د.[۱۷۴]

همسران

نوشتار‌های اصلی: فوزیـه و محمدرضا پهلوی، ثریـا اسفندیـاری و فرح پهلوی
ازدواج با فوزیـه
ازدواج با ثریـا
ازدواج با فرح

زمانی کـه محمدرضا بـه ۲۰ سالگی رسید، پدرش تصمـیم گرفت که تا وی ازدواج کند. ابتدا پرنسس اینگرید از سوئد (بعدها ملکه دانمارک) و سپس یک ایرانی از خاندان قاجار به منظور او درنظر گرفته شدند؛ ولی او درون سال ۱۳۱۸ خورشیدی، با فوزیـه فؤاد، ملک فاروق پادشاه مصر درون کاخ عابدین قاهره ازدواج کرد. گفته مـی‌شود کـه این ازدواج را مصطفی کمال آتاترک بـه رضاشاه پیشنـهاد کرده‌است. این ازدواج مغایر اصل ۳۷ قانون اساسی مشروطه بود کـه بر طبق آن، ملکه ایران حتما ایرانی‌الاصل باشد. بـه همـین دلیل، مجلس ایران قانونی را از تصویب گذراند کـه فوزیـه را «ایرانی‌الاصل» اعلام مـی‌کرد.[۱۷۵]

روشن هست که فوزیـه، انتخاب محمدرضا نبود. فوزیـه اگرچه زیبا بود، ولی سرد و دست‌نیـافتنی بود. درون آغاز، محمدرضا ناگزیر بـه پذیرفتن فوزیـه بـه عنوان همسرش بود، ولی بعد از تولد شان شـهناز و پس از تبعید رضاشاه و آغاز پادشاهی محمدرضا، این اجبار رفع شد. با این‌حال وقتی فوزیـه بـه تنـهایی بـه مصر رفت و محمدرضا را ترک کرد، او بیشترین تلاش ممکن را کرد که تا فوزیـه را بازگرداند. نامـه‌ها و سفرای زیـادی نزد او و برادرش ملک فاروق بـه مصر فرستاد؛ ولی این تلاش بی‌فایده بود و آنان ۳ سال بعد از هم جدا شدند.[۱۷۶]

پس از طلاق از فوزیـه، او پادشاهی مجرد بود. بـه گفته اشرف: «ها را به منظور او مـی‌آوردند، ولی او عاشق هیچ‌کدام از این ها نمـی‌شد. ها درون لحظه ملاقات فکر مـی‌د کـه او دوستشان دارد؛ ولی این خیـال خامـی بیش نبود.» این نوع رابطه سطحی با انی از این قبیل، بـه تدریج یکنواخت ول‌کننده شد.[۱۷۶]

محمدرضا ۷ سال بعد از آن‌که از فوزیـه جدا شد، با ثریـا اسفندیـاری بختیـاری ازدواج کرد. ثریـا زنی بود کـه محمدرضا واقعاً عاشقش بود. بـه گفته اشرف: «شاه عاشق ثریـا بود و اگر ثریـا مـی‌توانست به منظور او جانشینی بیـاورد، آنان هیچ‌گاه از هم جدا نمـی‌شدند».[۱۷۷] درون آن زمان جانشینی مسئله مـهمـی بود و محمدرضا ناچار از ثریـا جدا شد.[۱۷۸]

طبق ادعای اسکندر فیروز، شاه، بعد از جدایی از ثریـا، علاقه خود بـه ازدواج با شاهدخت ماریـا گابریلا ساوی اومبرتو دوم پادشاه ایتالیـا نشان داد کـه این پیشنـهاد با مخالفت پاپ ژان بیست‌وسوم و همچنین روحانیون ایران مواجه شد کـه پادشاه یک کشور مسلمان نمـی‌تواند با یک شاهزاده کاتولیک ازدواج کند.[۱۷۹]

سومـین همسر محمدرضا، فرح دیبا بود. او فرزند یک افسر ارتش بود. پدرش زمانی کـه فرح خیلی کوچک بود درگذشته بود. وی دانشجوی معماری درون پاریس بود. خانواده او وضع مالی رضایت‌بخشی نداشتند. شـهناز و شوهرش اردشیر زاهدیـانی بودند کـه او را به منظور ازدواج بـه شاه معرفی د. پاسخ شاه بـه زاهدی چنین بود: «مجبورم بـه خاطر کشورم ازدواج کنم. بعد چه بهتر کـه بای ازدواج کنم کـه و مادرم هم او را پسندیده‌اند.» این‌بار شاه همسری غیرفعال نمـی‌خواست و فرح هم چنین نبود.[۱۷۳]

محمدرضا پهلوی درون حال روشن سیگار همسرش ثریـا

شاه یک‌بار درون مصاحبه‌ای بـه اوریـانا فالاچی گفته بود[۱۸۰] کـه «در زندگی یک مرد، زن، بـه حساب نمـی‌آید، مگر آن‌که زیبا و جذاب بوده و خصوصیـات زنانـه خود را حفظ کرده باشد.»[یـادداشت ۷] اگرچه او بعدها درون مصاحبه دیگری بـه باربارا والترز گفت[۱۸۱] کـه دقیقاً همـین کلمات را بـه کار نبرده‌است.[یـادداشت ۸]

به هرحال، برخی از دوستان نزدیک وی مانند اسدالله علم، بـه درخواست او ملاقات‌هایی را با انی ترتیب مـی‌داده‌اند. ملاقات‌هایی کـه همـیشـه شامل روابط نبوده‌است.[۱۷۳]

دوستان

دوستان نزدیک دوران کودکی او را حسین فردوست (فرزند یک درجه‌دار جز) و مـهرپور تیمورتاش (فرزند وزیر دربار) تشکیل مـی‌دادند. از این مـیان، محمدرضا بـه فردوست علاقه زیـادی داشت. زمانی کـه در ۱۲ سالگی محمدرضا را به منظور ادامـه تحصیل بـه سوئیس فرستادند، بـه اصرار او فردوست نیز وی را همراهی کرد.[۱۸۲]

ارنست پرون نیز یکی دیگر از دوستان نزدیک محمدرضا بود کـه در سوئیس با ولیعهد آشنا شد و با او بـه ایران بازگشت.[۱۸۳] از حدود سال ۱۹۳۵ مـیلادی اولین اشارات بـه دوستی محمدرضا با ارنست پرون (پسر باغبان مدرسه له‌روزه) درون اسناد رسمـی وجود دارد. پرون آشکارا همجنس‌گرا و با اعتقادات شدید کاتولیک بود و یکی از بحث‌برانگیزترین شخصیت‌های اطراف محمدرضا بود کـه نقش مـهمـی درون زندگی وی داشت.[۱۸۴] محمدرضا بـه مدت نزدیک دو دهه تقریباً هر روز پرون را ملاقات مـی‌کرد. اما چند ماه بعد از سرنگونی مصدق درون سال ۱۹۵۳ و زمانی کـه دوستی با پرون باعث بـه وجود آمدن دردسرهای سیـاسی به منظور او شد، او بـه یکباره تمام تماس خود را با پرون قطع کرد.[۱۸۵] نقش پرون درون زندگی محمدرضا هیچگاه مشخص نبوده‌است. دشمنان محمد رضا پهلوی همـیشـه علاقه داشته‌اند که تا این رابطه یک نوع رابطه همراه با «تعهد» نشان بدهند و سایرین نیز سعی داشته‌اند انتخاب این دوست عجیب توسط محمدرضا را با استفاده از تئوری‌های روان‌شناسی توجیـه کنند.[۱۸۶]

حلقه دوستان نزدیک محمدرضا پهلوی درون دوران بزرگسالی نیز چندان بزرگ نبود. یحیی عدل جراح معروف و عبدالکریم ایـادی دو تن از دوستان نزدیک محمد رضا بودند. بخشی از دوستان او، از طریق حلقه اشرف بـه شاه نزدیک شدند و گروهی نیز بـه وسیله فرح بـه وی معرفی شدند. زمانی کـه فرح وارد دربار شد، گروه زیـادی از دوستان و اقوام خود را نیز، بـه دربار وارد کرد. بعضی از آنان پیش از ورود بـه دربار، از منتقدان حکومتش بودند.[۱۸۷]

روشنفکران

به نظر مـی‌رسد او درون سوئیس که تا حدی با نویسندگان انگلیسی و آمریکایی آشنا شده و حتی آثاری از ویلیـام شکسپیر را مطالعه نموده بود. او بعدها هیچ‌گاه علاقه‌ای بـه مطالعه آثار دانشورانـه از خود نشان نداد.[۱۸۸]عباس مـیلانی مـی‌نویسد کـه او درون فرانسه و به همراه ارنست پرون، اشعار و ادبیـات فرانسوی را مطالعه مـی‌کرده‌است و رابله و دشاتوبریـان را نویسندگان مورد علاقه خود معرفی کرده‌است. او درون دوره ولیعهدی بـه موسیقی سنتی ایرانی و غربی علاقه داشته و موتزارت و لیست، آهنگسازان مورد علاقه او بوده‌اند. این مطالعات درون شعر و ادبیـات درون سالهای حضور ارنست پرون درون دربار او نیز ادامـه داشته‌است.[۱۸۹]

پس از رسیدن بـه پادشاهی، از وزیر دربار خواست که تا علامـه محمد قزوینی را بـه قصر دعوت کند. درون اولین ملاقات شاه جوان از قزوینی و دوستانش خواست که تا جلسات خود را درون قصر او برگزار کنند که تا او فقط شنونده باشد و از آنان بیـاموزد. این جلسات هفتگی، سال‌ها ادامـه یـافت و محمدرضا پهلوی از طریق این جلسات با فلسفه، تاریخ، فرهنگ و ادبیـات فارسی و به‌خصوص شعر حافظ آشنا شد. درون طول دهه‌های چهل و پنجاه شمسی، افراد روشنفکر بیشتری درون اطراف او بودند. او با گسترش اندیشـه روشنفکرانـه درون اطراف خود موافقت کرد. او اعتقاد نداشت کـه روشنفکری خطری به منظور او و حکومت او باشد. او درون سال ۱۳۴۴ بـه تماشای نمایشِ پهلوان اکبر مـی‌مـیرد بهرام بیضایی نشست[۱۹۰] و در دههٔ پنجاه سلسله بحث‌های مـیان سید حسین نصر و احسان نراقی را از تلویزیون پی‌مـی‌گرفت. او بی آن‌که بداند واژه «غرب‌زدگی» را جلال آل‌احمد اشاعه داده و بدون آن‌که کتاب‌های او را خوانده باشد از این واژه استفاده مـی‌کرد.[۱۹۱]

شاه همواره روشن‌فکران را مسخره مـی‌کرد.[۱۸۸] شیوه استبداد روزافزون حکومت شاه بعد از انقلاب سفید، هر چه بیشتر روشنفکران و جبهه ملی را با او بیگانـه مـی‌کرد. آنان توجهی بـه توسعه اجتماعی و اقتصادی به‌دست آمده نداشتند و بازگشت بـه یک نظام لیبرال‌تر و مطابق قانون اساسی و تغییر موضع طرفدار غرب محمدرضا پهلوی را خواستار بودند. قدرت جبهه ملی و روشنفکران با حمایت دانشجویـان درون ایران و جمعیت قابل توجه دانشجویـان ایرانی درون خارج از ایران افزوده شد. دانشجویـان ایرانی ‌های انقلابی درون الجزایر، کوبا، چین و جاهای دیگر را مطالعه کرده بودند و آثار علی شریعتی را مشتاقانـه مطالعه مـی‌د. درون نوامبر سال ٬۱۹۷۸ کریم سنجابی، رهبر ملی، خمـینی را درون پاریس ملاقات کرد و شرایط خمـینی را پذیرفت. ائتلاف حاصل شده بین روشنفکران و دانشجویـان و علمای مبارز درون این زمان، سقوط شاه را اجتناب‌ناپذیر کرده‌بود.[۱۹۲]

رسانـه‌ها

پخش رسانـه
گزارش یونیورسال نیوزریل از مراسم جشن تولد ۴۰ سالگی شاه، ۱۹۵۹

پس از اینکه اولین‌بار مصدق از رادیو ایران به منظور تنظیم افکار عمومـی استفاده کرد،[۱۹۳] کنفرانس‌های مطبوعاتی محمدرضا پهلوی از اکتبر ۱۹۵۸ شروع شد.[۱۹۴] تلاش او، بیشتر معطوف بـه رسانـه‌های خارجی بود. از سقوط دولت مصدق که تا انقلاب ۱۳۵۷، ایران درون صدر اخبار نشریـات آمریکایی قرار داشت. اوج توجه این رسانـه‌ها بـه ایران، از زمان تحریم نفتی اعراب که تا ۱۳۵۶ بود.[۱۹۵] شاه درون برخورد با رسانـه‌ها متکبرانـه و در نقش یک معلم بـه نظر مـی‌رسید.[۱۹۶]

منش و ویژگی‌ها

بسیـاری از ویژگی‌های اخلاقی محمدرضا، نقطه مقابل پدرش بود. رضاشاه دارای طبعی خشن بود، ولی محمدرضا حتی درون اوج قدرت خجالتی بود. او بـه اندازه پدرش سخت‌گیر نبود. اگرچه مخالفتی هم با نظم و انضباط درون زندگی نداشت. او معمولاً لباس معمولی مـی‌پوشید؛ ولی هرگاه لباس نظامـی درون برمـی‌کرد، برخلاف پدرش آن را بـه انواع مدال‌ها مـی‌آراست. او بـه غیر از مواقعی کـه در تعطیلات یـا درون سفر بود، اغلب اوقات خود را درون دفترش مـی‌گذراند.[۱۹۷]

پرخور نبود، درون هر وعده کم غذا مـی‌خورد و مـیان وعده‌ها چیزی نمـی‌خورد. چیز بسیـاری درون بشقاب غذایش باقی نمـی‌ماند. بـه ندرت نوشیدنی الکلی مـی‌نوشید. بـه کله‌پاچه (که بیش‌تر درون خانـه مادرش مـی‌خورد) علاقه داشت، اما این غذا با معده‌اش سازگاری نداشت. جوجه و ماهی کباب شده را مـی‌پسندید.[۱۷۶]

اعتقاد بـه تئوری توطئه

نوشتار‌های اصلی: نظریـه‌های توطئه درون ایران و نظریـه توطئه حکومت پهلوی
آخرین خاطرات شاه، پاسخ بـه تاریخ، مانند اثری کابوس‌گونـه و طولانی مملو از چهره‌های درون سایـه هست که به منظور خنجر زدن بـه بیرون آمده‌اند.[۱۹۸]

محمدرضا شاه نیز مانند پدرش، هم بـه سیـاست انگلیس سخت ظنین بود و هم از آن وحشت داشت.[۱۹۹] او متقاعد شده‌بود کـه بریتانیـا از طریق حزب توده، روحانیون عالی رتبه از جمله خمـینی و رژیم بعث عراق، علیـه او فعالیت مـی‌نماید. بـه همـین نسبت وی اعتقاد داشت کـه روس‌ها درون جریـان ناآرامـی‌های دانشجویی ایران دست دارند و شرکت نفتی، سازمان‌های چریکی مسلمان و مارکسیست را درون برابر رژیم وی تحریک مـی‌کند. او همچنین مظنون بود کـه یک نیروی پنـهان، ایـالات متحده آمریکا را تحت کنترل دارد، کندی و هر دیگری کـه در برابر آن قرار گرفت را بـه قتل مـی‌رساند.[۲۰۰]

بر اساس دیدگاه وی، بریتانیـا بـه دلیل علاقه‌مندی بـه «سرک کشیدن درون هر کاری» درون ایجاد حزب توده دست داشت. تلاش به منظور ترور او درون سال ۱۳۲۸ توطئه‌ای بود کـه مشترکاً توسط حزب توده، روحانیون «محافظه‌کار افراطی» و انگلیسی‌ها کـه باغبان سفارت‌شان دوست‌ تروریست بود، و «دوست دارند نخود هر آشی بشوند»، بـه اجرا درآمد. مصدق نیز با وجود «ژست مردمـی» خود، یک عامل انگلیسی بود و به این دلیل با پست نخست‌وزیری درون زمان جنگ جهانی دوم موافقت کرده‌بود کـه تأیید ارباب خود را گرفته بود.[۱۹۸]

از نظر شاه، هدف اصلی انگلیسی‌ها از حمله بـه ایران درون سال ۱۳۲۰، رهایی از شر پدرش مـی‌داند، چون به‌واسطه لغو امتیـاز نفتی، خشم آنان برانگیخته شده بود.[۲۰۱] بـه باور شاه، انگلیسی‌ها همراه با شرکت‌های نفتی و «روحانیون مرتجع»، عملاً انقلاب اسلامـی را بـه تلافی دفاع او از اوپک و آرمان فلسطینی‌ها طراحی کرده بودند. هم فلسطینی‌ها و هم اسرائیلی‌ها از شنیدن چنین سخنانی شگفت زده مـی‌شدند. شاه بـه هنگام مرگ مدعی شد کـه سیـا بـه همراه ام‌آی‌ انقلاب ۱۳۵۷ را طراحی د. او لفاظانـه مـی‌پرسد: «چهی پول تظاهراتی را داده کـه شرکت کنندگانش زلف سیـاه و بلوند داشته‌اند؟ این هیبت بـه ندرت درون ایران دیده مـی‌شود.»[۲۰۲] وی مدعی مـی‌شود کـه سرنگونی او توسط «ترکیب عجیبی» از نـه تنـها روحانیون، حزب توده و شرکای نفتی، بلکه توسط رسانـه‌های غربی و نیز کابینـه‌های کارتر و تاچر صورت گرفت.[۲۰۰]

به گفته مـیلانی، شاه درون شرایط بحرانی، ریشـه مشکلات را نـه درون عوامل داخلی، بلکه درون توطئه‌های خارجی سراغ مـی‌کرد. بـه همـین خاطر راه حلش به منظور بحران هم بیشتر معطوف بـه این توطئه‌ها بود و کمتر بـه ریشـه یـابی یـا برطرف علت‌های داخلی بحران توجه داشت.[۲۰۳] شاه همـه نیروهای مخالف خود را بازیچه دست نیروهای خارجی مـی‌دانست. مـی‌پنداشت کـه این گروه‌ها، اهرم فشار بر او درون مذاکرات مـهم نفتی هستند. هنگامـی کـه موج تظاهرات گسترش پیدا کرد، شاه بـه برخی از رهبران تیم مذاکره‌کننده ایران دستور داد با نمایندگان شرکت‌های نفتی وارد مذاکره شوند و خواسته هایشان را برآورده کنند. جدای از این، شاه درون ماه‌های قبل از انقلاب بارها بر آن شد که تا از خواسته‌های آمریکا و انگلیس آگاه شود. شاه احمد قریشی و همایون صنعتی‌زاده (که بـه تصورش از معتمدان آمریکا و انگلیس بودند) را بـه دربار فراخواند و از هر دو پرسشی واحد داشت: «این آمریکایی‌ها از ما چه مـی‌خواهند؟»[۲۰۴] شاه گاهی مخالفانش را، مشتی «مارکسیست، تروریست، دیوانـه و جانی» مـی‌خواند؛ ولی وقتی بالاخره درون اکتبر ۱۹۷۸ (مـهر ۱۳۵۷) با هلیکوپتری فراز تهران گشتی زد و ابعاد تظاهرات را بـه چشم خود دید، یکباره نـه تنـها دلزده کـه سخت نگران شد. تردیدی نداشت کـه تنـها بـه تمـهید خارجی‌ها چنین تظاهرات گسترده و انسجام‌یـافته، سازمان یـافته بود. همان شب با سفیران آمریکا و انگلیس دیدار کرد. مـی‌گفت کشورهای متبوع دو سفیر مسئول وضعیت ایران هستند. بـه زبانی تلخ و پر طعنـه از دو سفیر پرسید: «مگر من با شما چه کرده‌ام؟». مـی‌گفت خیـانت غربی‌ها بـه او و ایران همانند خیـانتی کـه در کنفرانس یـالتا (که منجر بـه واگذاری اروپای شرقی بـه شوروی شد) است.[۲۰۵] درون سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) شاه و بسیـاری از مقامات عالیرتبه رژیم پهلوی، ارزیـابی غلوآمـیزی از قدرت آمریکا و انگلیس داشتند. گمان داشتند کـه این دو کشور مـی‌توانند همـه اتفاقات درون ایران و اکثر جهان را نـه تنـها کنترل، کـه تنظیم کنند. اگر درون یکی از رسانـه‌های غرب، بـه ویژه بی‌بی‌سی، گزارشی درون نقد شاه پخش مـی‌شد، همـین یک گزارش کافی بود کـه شاه و مخالفانش متقاعد شوند کـه غرب به منظور ایران نقشـه‌ای نو کشیده و شاه دیگر ضربه پذیر شده‌است. کار نگرانی از نقش بی‌بی‌سی درون تقویت و ترویج مخالفت با رژیم بـه جایی رسید کـه برخی از سران نیروی هوایی بـه شاه توصیـه د کـه شبی با استفاده از جنگنده‌های نیروی هوایی، دکل مخابراتی بی‌بی‌سی را ویران کنند.[۲۰۶]

ورزش و سرگرمـی

محمدرضا، کاپیتان تیم فوتبال مدرسه توپ را درون دست دارد.[۹](فردوست نفر نخست سمت چپ)

در دوران تحصیل و در مـیان دروس، محمدرضا بـه ورزش علاقه زیـادی داشت. کشتی و سوارکاری ورزش‌های مورد علاقه وی بود. بعدها بـه فوتبال، چوگان و دوچرخه‌سواری نیز علاقه‌مند شد.[۱۷۲] سوابق مدرسه له روزه، محمدرضا را یک ورزشکار عالی درون فوتبال و شنا معرفی مـی‌کند.[۱۰]

او از جوانی تنیس بازی مـی‌کرد و این ورزش را که تا زمانی کـه مشکل بینایی پیدا کرد، ادامـه داد. هم‌چنین اسکی را درون نوجوانی درون سوئیس آموخت. درون بازگشت بـه ایران، چوب‌های اسکی را بر دوشش مـی‌گذاشت و برای اسکی بـه تپه الهیـه درون شمال تهران مـی‌رفت. بعدها او اسکی را درون کوه‌های البرز و پیست‌های شمشک و دیزین درون نزدیک تهران و همچنین کوه‌های آلپ درون نزدیک ویلای خود درون سن موریس سوئیس ادامـه داد. او هم‌چنین یک سوارکار ماهر بود. درون رانندگی و خلبانی، بـه سرعت علاقه داشت.[۲۰۷]

از سال‌های آغازین پادشاهی، او برنامـه ناهار مردانـه جمعه‌ها را برقرار کرد. دوستانی مانند محمد خاتمـی بـه این مـیهمانی‌ها دعوت مـی‌شدند و به بازی‌های ورزشی مانند والیبال مـی‌پرداختند. با گذر زمان، پوکر جای ورزش را گرفت. اگرچه گفته مـی‌شود کـه این بازی‌ها بر سر پول بود، اما مبلغ قمار و شرط‌بندی، ناچیز بوده‌است. بعد از مدتی، بـه دلیل پخش شایعه‌هایی، شرط‌بندی متوقف شد و مبلغ قمار درون ورق‌بازی نیز بـه پول جزئی کاهش یـافت.[۲۰۸]

باورهای دینی

محمدرضا پهلوی هنگام انجام فرایض حج
شاه درون حال نمازخواندن

او خود را همانند پدرش یک «مؤمن واقعی» مـی‌دانست.[۲۰۹] بـه گفته افخمـی با آن‌که خانواده محمدرضا چندان مذهبی نبودند، ولی محمدرضا درون کودکی تحت تأثیر جامعه مذهبی ایران و افسانـه‌های مذهبی‌ای کـه اقوام، خدمتکاران و دایـه‌هایش به منظور او مـی‌گفتند، بـه تدریج با حماسه‌های ایرانی-اسلامـی آشنا شد. بـه گفته اشرف، بعضی از این داستان‌ها هیچ‌گاه از ذهن محمدرضا پاک نشدند.[۲۱۰] مادر محمدرضا برخلاف رضاشاه بسیـار مذهبی بود. محمدرضا کـه بیشتر دوران کودکی‌اش را درون کنار مادرش بود، تحت تأثیر عقاید مادرش گرایش‌هایی مذهبی یـافت.[۲۱۱][کدام صفحه؟] او درون سن نوجوانی و زمانی کـه در سوئیس بود، نمازهای یومـیه را بـه جا مـی‌آورد.[۲۱۲] ولی آبراهامـیان مـی‌گوید کـه رضاشاه هم مذهبی بود. یکی از دلایل خود را اسامـی شیعی فرزندان رضاشاه (مثل محمدرضا، غلامرضا، علیرضا، احمدرضا، عبدالرضا و حمـیدرضا) مـی‌داند.[۲۱۳]

ریشـه گرایش مذهبی او همچنین بـه بنیـه جسمـی ضعیف او درون خردسالی بازمـی‌گردد. او یک‌بار درون کودکی بـه بیماری سخت تیفوئید مبتلا شد. زمانی کـه پزشک گفته بود: «تنـها کار دیگری کـه از دست ما برمـی‌آید دعا است» او درون یک رؤیـا، علی بن ابی‌طالب را دید کـه برای او داروی شفابخشی آورد. سال‌ها بعد، محمدرضا باور داشت کـه ارتباطی مـیان آن مکاشفه و بهبودی‌اش وجود داشته‌است. او از دو مکاشفه مشابه دیگر نیز درون زندگی خود یـاد کرده‌است. او زمانی را بـه یـاد مـی‌آورد کـه زمانی کـه سوار بر اسب بـه امامزاده داوود سفر مـی‌کرد، سقوط کرد. او درون رؤیـا دید کـه ابوالفضل العباس او را از سقوط نجات داد. پدرش این رؤیـا را هیچ‌گاه باور نکرد. او مکاشفه دیگری را این‌بار دربارهٔ ملاقات با امام زمان درون کتاب خود تعریف کرده‌است.[۲۱۴]

در مصاحبه‌ای کـه اندکی قبل از مرگ وی درون قاهره انجام شد، محمدرضا عنوان کرد کـه اعتقادات مذهبی، بخش قلبی و روحانی هر جامعه‌است و بدون آن جامعه بـه انحطاط کشیده خواهد شد. او درون این مصاحبه ادیـان واقعی را بهترین تضمـین سلامت اخلاقی و استحکام روحانی جامعه دانست.[۲۱۵]

سیـاست درون برابر اسلام و روحانیـان

او روش رضاشاه را درون قلع و قمع روحانیت شیعه درون پیش نگرفت و به آنان (همچون سید حسین طباطبایی بروجردی) احترام مـی‌گذاشت. اما بعد از مرگ بروجردی و مرجعیت روح‌الله خمـینی فاصله‌اش با روحانیت شیعه زیـاد شد. مخالفت خمـینی با اصول انقلاب سفید درون سال ۱۳۴۲ سرآغاز این فاصله بود کـه به قیـام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ منجر شد.[۲۱۶]

محمدرضا پهلوی چند سال بعد از رسیدن بـه سلطنت چنین ادعا کرد کـه «عقاید اسلامـی راه نجات بشریت است». او روحانیت را متحد خود درون برابر نفوذ کمونیسم مـی‌دانست و به توسعه مساجد درون کشور کمک کرد به‌طوری‌که که تا سال ۱۹۶۰ مـیلادی تعداد مساجد بـه ۵۵٬۰۰۰ (و حتی بنابر آمارهای دیگر بـه ۷۵ هزار) و تعداد حوزه‌ها از ۱۵۴ بـه ۲۱۴ عدد رسید. این افزایش درون نیمـه دوم پادشاهی او حتی بیشتر بود. او روحانیـان را قلباً طرفدار سلطنت مـی‌دانست و بارها بیـان کرده بود کـه روحانیـان تنـها سنگر قابل اطمـینان درون برابر «سکولار» شدن و «کمونیستی» شدن ایران هستند.[۲۱۷] با شروع سیـاست‌های محمدرضا به منظور مدرن‌سازی ایران، او بـه درستی دریـافته بود کـه علما مـهمترین مانع درون سر راه برنامـه‌های توسعه او به منظور پیشرفت کشور ایران هستند؛ ولی او قدرت علما را به منظور به درآوردن توده‌ها علیـه حاکمـی کـه برچسب «دشمن اسلام» بـه او خورده بود، دست کم گرفته‌بود.[۲۱۸]

دارایی و سرمایـه

نوشتار(های) وابسته: فساد مالی درون دوران پهلوی

طبق یک ارزیـابی داخلی سفارت انگلیس درون ۷ اوت ۱۹۵۸، دست شاه، خانواده و دوستان او تنـها از شاخه‌های اندکی از فعالیت‌های اقتصادی کوتاه مانده بود. این گزارش بـه علاقه مستقیم و شخصی محمدرضا بـه فعالیت‌های بانکی، نشر، تجارت درون سطح خرد و کلان، حمل و نقل، صنعت ساخت، صنایع جدید، هتل‌ها، فعالیت‌های کشاورزی و حتی مسکن‌سازی اشاره مـی‌کند. طبق این گزارش صددرصد سهام بانک عمران، چهل و نـه درصد سهام یک کمپانی جدید به منظور کارهای آبیـاری و قایق‌سازی و تعمـیرات درون دریـای خزر متعلق بـه شاه بود. این گزارش تخمـین مـی‌زند کـه شاه صاحب ۱۳ هتل و ۴ هتل دیگر درون حال ساخت هست و گفته مـی‌شود کـه شاه سهام‌دار یک کارخانـه کود شیمـیایی، یک کارخانـه سیمان یک سیلوی غله و یک کارخانـه چغندر قند است.[۲۱۹] بنابر یک گزارش مشترک سفارت آمریکا و انگلیس، شاه درون این زمان درون تجارت فعال مـی‌باشد و کمپانی واردات «ماه» را صاحب مـی‌باشد کـه در ابتدا بـه کار واردات از انگلیس مـی‌پرداخت و در حال حاضر درون طرح‌های برق‌رسانی مـی‌پردازد. همـین کمپانی درون ساخت یک پل بر روی رود کارون و طرح‌های اکتشافی اورانیوم فعال مـی‌باشد. این گزارش از دخیل بودن شاه درون طرح‌های تولید دارو و کنترل او بر سازمان ملی کشتیرانی حکایت مـی‌کند. تمام ثروت شاه درون این زمان ۱۵۷ مـیلیون دلار برآورد شده بود. این رقم پول نقدی کـه شاه درون خارج از ایران صاحب بود را شامل نمـی‌شد. چند سال بعد مـهدی سمـیعی، مشاور مورد اعتماد شاه، از یک بانکدار آمریکایی شنیده بود کـه شاه بیش از ۱۲۰ مـیلیون دلار درون حساب‌های مختلفش دارد. هنگامـی کـه شایعات مخرب درون مورد فساد خاندان سلطنتی افزایش یـافت، درون تاریخ ۴ اکتبر ۱۹۶۱ شاه بنیـاد غیرانتفاعی پهلوی را تأسیس نمود و تمام شرکت‌های خود از جمله بانک عمران را وقف این سازمان نمود. بـه علاوه حدود دو هزار روستا را کـه از پدرش بـه ارث بود با قیمتی نازل یـا بـه رایگان بـه روستاییـان شاغل درون آن بخشید.[۲۲۰]

ثروتی کـه شاه از خود باقی گذاشت شبکه پیچیده‌ای از شرکت‌ها، بنیـادها، حساب‌های بانکی، زمـین‌هایی درون کوستا دل سول اسپانیـا[یـادداشت ۹] و هم‌چنین شالهای بـه نام «ویلای سوورتا» به منظور اسکی درون شـهر سنت موریتز درون کشور سوئیس بود.[۲۲۱]

قرار بود کـه طبق خواسته شاه، ثروتش بـه نسبت زیر تقسیم شود: ۲۰٪ بـه فرح دیبا، ۲۰٪ بـه پسر بزرگش رضا، ۱۵٪ بـه فرحناز، ۱۵٪ بـه لیلا، ۲۰٪ بـه علیرضا پسر دیگر شاه، ۸٪ بـه شـهناز و ۲٪ بـه نوه‌اش مـهناز زاهدی. ارزش ثروت تقسیم شده شاه از ۳۰ مـیلیـارد دلار بر طبق برآورد جمـهوری اسلامـی ایران که تا ۱۲۰ مـیلیون دلار بر طبق گفته بعضی وابستگان بـه خانوده پهلوی متغیر است. عباس مـیلانی رقمـی نزدیک بـه ۱ مـیلیـارد دلار را نزدیک‌تر بـه واقعیت مـی‌داند.[۲۲۲] دومـین منبع ثروت شاه درآمد نفت بود. بـه گفته یک اقتصاددان معتبر غربی، درون چند سال آخر سلطنت مقدار بسیـار زیـادی پول -احتمالاً بـه اندازه ۲ مـیلیـارد دلار- مستقیماً از درآمدهای نفتی بـه حساب‌های مخفی خارج از کشور خاندان سلطنتی واریز شد. منابع غربی ثروت خانواده پهلوی درون ایران و خارج را بین ۵ که تا ۲۰ مـیلیـارد دلار برآورد مـی‌د.[۲۲۳]

کتاب‌شناسی

  • مأموریت به منظور وطنم
  • انقلاب سفید
  • به سوی تمدن بزرگ: عباس مـیلانی بـه نقل از امـیرعباس هویدا مـی‌نویسد کـه شاه این کتاب را، بـه کمک شجاع‌الدین شفا نوشته است.[۲۲۴]
  • پاسخ بـه تاریخ

جستارهای وابسته

  • فهرست شاهان ایران
  • تاریخ معاصر ایران
  • دودمان پهلوی

یـادداشت‌ها

  • صورت قسم‌نامـه قانون اساسی مشروطه
  • École Nouvelle de la Suisse Romande
  • Institut Le Rosey
  • Saint-Cyr
  • Royalties
  • Lymphocytic blood disease
  • Women are important in a man's life only if they're beautiful and charming and keep their femininity
  • Not with the same words, no
  • Costa Del Sol
  • پانویس

  • Afkhami, 289&679.
  • Afkhami, 9–10.
  • ↑ ۳٫۰۳٫۱ Ghani, 194.
  • Afkhami, 24–29.
  • Afkhami, 27–42.
  • Afkhami, 29–31.
  • Afkhami, 33–30.
  • Paul Klebnikov.
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱ Afkhami, 31.
  • ↑ ۱۰٫۰۱۰٫۱ Milani, The Shah, 61.
  • Afkhami, 34–38.
  • ↑ ۱۲٫۰۱۲٫۱ Afkhami, 38–39.
  • Bruce Bueno, 425.
  • Afkhami, 67.
  • ندا حبیب‌الله.
  • Mohammad Gholi Majd, Great Britain & Reza Shah, 381–382.
  • Milani, The Shah, ؟ -؟.
  • Afkhami, 77–76.
  • Robert Service, 443.
  • Paul Mayle, 56.
  • Fereydoun Hoveyda, 16–17.
  • Mohammad Gholi Majd, Resistance to the Shah, 3.
  • ↑ ۲۳٫۰۲۳٫۱ Richard Cottam, 86.
  • Mohammad Gholi Majd, Resistance to the Shah, 4.
  • Farhang Rajaee, 39.
  • Mohammad Gholi Majd, Resistance to the Shah, 4.
  • Ervand Abrahamian, 249.
  • Ḥamīd Rizā Ṣadr, 48.
  • Mostafa Elm, 77.
  • Ervand Abrahamian, 249.
  • Daniel Pipes, 79.
  • Peter Avery, 252.
  • Ervand Abrahamian, 250.
  • Farhang Rajaee, 39.
  • Ervand Abrahamian, 250.
  • Farhang Rajaee, 39.
  • Ervand Abrahamian, 250.
  • Richard Cottam, 87.
  • Mostafa Elm, 53.
  • Ann Gillespie, 188.
  • Mostafa Elm, 38.
  • Peter Avery, 252.
  • Mostafa Elm, 51.
  • Mostafa Elm, 77.
  • Mostafa Elm, 56–55.
  • Mostafa Elm, 81–82.
  • Mostafa Elm, 85.
  • F Kazemi.
  • Keddie, Modern Iran, 129.
  • Annabelle Sreberny, 57.
  • Milani, Eminent Persians, 242.
  • Milani, Eminent Persians, 244.
  • James Bamberg, 43.
  • Keddie, Modern Iran, 135.
  • Keddie, Modern Iran, 135.
  • Roger Savory.
  • Roger Savory.
  • Roger Savory.
  • Edward S. Herman.
  • Saikal, Irnian Foreign Policy, 3.
  • Roger Savory.
  • Jonathan White, 281.
  • Milani, The Shah, 11-1 to 11-4.
  • Milani, The Shah, 15-1 to 11-15.
  • Ann Gillespie, 191–190.
  • Europa Publications Limited, 366.
  • Milani, The Shah, 13-16.
  • Milani, The Shah, 13-45.
  • Milani, The Shah, 13-45.
  • Saeed Rahnema and Sohrab Behdad, 26.
  • Roger Savory, 448.
  • Saeed Rahnema and Sohrab Behdad, 26.
  • Saeed Rahnema and Sohrab Behdad, 24–25.
  • Roger Savory, 448.
  • Roger Savory, 448.
  • Amirarjomand, 86.
  • Saeed Rahnema and Sohrab Behdad, 24–25.
  • Mohammad Jalal Abbasi, 21.
  • William Dorman, 113.
  • William Dorman, 118.
  • Heather Lehr Wagner, 42.
  • Saeed Rahnema and Sohrab Behdad, 35–36.
  • Douglas Little, 224.
  • Abbas Milani.
  • Ali Rahnema, 134.
  • Ann Gillespie, 194.
  • Gawdat Bahgat, 124.
  • James Bamberg, 173.
  • Ann Gillespie, 194–193.
  • Roger Savory, 450.
  • Abbas Milani, Chapter 16-P45.
  • Abbas Milani, Chapter 16-P46.
  • Abbas Milani, Chapter 16-P46 to 47.
  • Annabelle Sreberny, 68.
  • Europa Lance Latham, 350.
  • Roger Savory, 448.
  • Richard W. Cottam, 143.
  • Ann Gillespie, 191.
  • Hilton L. Root, 243.
  • Kenneth Janda, 861.
  • Touraj Daryaee, 361.
  • Mostafa Elm, 51.
  • Milani, The Shah, 408.
  • Saikal, Irnian Foreign Policy, 426.
  • Spencer Tucker, 568.
  • Mostafa Elm, 51.
  • Saikal, Irnian Foreign Policy, 426.
  • Abrahamian, The Coup, 217.
  • Saikal, The rise and fall of the shah, 94–96.
  • Saikal, Irnian Foreign Policy, 204–208.
  • Farhang Mehr, 53–54.
  • Ann Gillespie, 47.
  • Ruud van Dijk, 57.
  • Jasim Abdulghani, 152–158.
  • Saikal, Irnian Foreign Policy, 204–208.
  • Ann Gillespie, 191.
  • Faisal bin Salman Al-Saud, 57–60.
  • Saikal, The rise and fall of the shah, 204–208.
  • Roger Savory.
  • Roger Savory.
  • Roger Savory.
  • Amirarjomand, 189–192.
  • Martin S. Kramer, 15.
  • Milani, The Shah, 385.
  • Milani, The Shah, 388.
  • Martin S. Kramer, 15–16.
  • Milani, The Shah, 377.
  • Milani, The Shah, 382.
  • Martin S. Kramer, 71–74.
  • Milani, The Shah, 370.
  • Martin S. Kramer, 71–74.
  • Milani, The Shah, 377.
  • Milani, The Shah, 383.
  • Roger Savory.
  • Martin S. Kramer, 71–74.
  • Milani, The Shah, 377.
  • Milani, The Shah, 20-1 to 20-26.
  • Martin S. Kramer, 71–74.
  • Amirarjomand.
  • Amirarjomand, 189–192.
  • Milani, The Shah, 405–434.
  • Roger Savory, 451.
  • Milani, The Persian sphinx, 292-293.
  • Schweikart, Seven events that made America America.
  • Klüsener, The Iranian Revolution of 1978/1979, 12.
  • Neubauer, Cultural History After Foucault, 64.
  • Ende and Steinbach, Islam in the World Today, 264.
  • Lorentz, The A to Z of Iran, 63.
  • Esposito, Islam and politics, 212.
  • The Persian Presence in the Islamic World (Levi Della Vida Symposia), p. 104 By Ehsan Yarshater
  • Shawcross, 72.
  • Shawcross, 89.
  • Shawcross, 138.
  • Shawcross, 229.
  • Milani, The Shah, 408–434.
  • Shawcross, 252.
  • Shawcross, 291.
  • Shawcross, 308.
  • Shawcross, 388.
  • Milani, The Shah, 408–434.
  • "طالب الرفاعی: من شاه را دفن کردم". تاریخ ایرانی. July 27, 2014. Retrieved April 28, 2015.
  • Milani, The Shah, 408–434.
  • شاه ایران مـی‌خواست «برای تحصیل فرزندانش» بـه لندن برود، بی‌بی‌سی فارسی
  • پیـام فرح پهلوی بـه مناسبت سی و هفتمـین سالگرد درگذشت محمدرضا شاه، بی‌بی‌سی فارسی
  • Roger Savory, 449.
  • Roger Savory, 451.
  • Mostafa Elm, 51.
  • Milani, The Shah, 408.
  • آبراهامـیان، 227.
  • آبراهامـیان، 226.
  • آبراهامـیان، 253-252.
  • ↑ ۱۷۲٫۰۱۷۲٫۱ Afkhami, 28.
  • ↑ ۱۷۳٫۰۱۷۳٫۱۱۷۳٫۲ Afkhami, 47.
  • Azadeh Moaveni, Time.
  • Afkhami, 40–41.
  • ↑ ۱۷۶٫۰۱۷۶٫۱۱۷۶٫۲ Afkhami, 43.
  • Afkhami, 44.
  • Milani and ۲۰۱۱, The Shah.
  • خاطرات اسکندر فیروز
  • Oriana Fallaci, 270.
  • Barbara Walters.
  • Afkhami, 27–28.
  • Afkhami, 113.
  • Milani, The Shah, 49–50.
  • Milani, The Shah, 223–224.
  • Milani, The Shah, 50.
  • Afkhami, 50–52.
  • ↑ ۱۸۸٫۰۱۸۸٫۱ Afkhami, 54.
  • Milani, The Shah, 49–50 و 91.
  • کتابخانـه پهلوی، «گاهنامـه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی»، ۱۵۳۴.
  • Afkhami, 56–55.
  • Roger Savory, 451.
  • Annabelle Sreberny, 57.
  • Milani, The Shah, 13-23.
  • William Dorman, 131.
  • Roger Savory.
  • Afkhami, 42–27.
  • ↑ ۱۹۸٫۰۱۹۸٫۱ Abrahamian، 127.
  • اشرف، 20.
  • ↑ ۲۰۰٫۰۲۰۰٫۱ Abrahamian، 128.
  • آبراهامـیان، کودتا، 303-304.
  • آبراهامـیان، کودتا، 304.
  • مـیلانی، 481.
  • مـیلانی، 481-482.
  • مـیلانی، 489-488.
  • مـیلانی، 489.
  • Afkhami, 48–47.
  • Afkhami, 48.
  • Rahnema, 23.
  • Afkhami, 25.
  • Afkhami, ؟.
  • Afkhami, 33.
  • آبراهامـیان، 159-160.
  • Afkhami, 26–25.
  • Afkhami, 26.
  • باقر عاقلی, 943–947.
  • Milani, 7-49 to 53.
  • Roger Savory, 451.
  • Milani, The Shah, 13-26 to 13-33.
  • Milani, The Shah, 13-26 to 13-33.
  • OIL: Power to the Producers, Time Magazine
  • Milani, The Shah, 431–432.
  • Abrahamian, 437.
  • Milani، 313.
  • منابع

    انگلیسی
    • Abbasi, Mohammad Jalal and Peter McDonald. Meimanat Hosseini-Chavoshi. The fertility transition in Iran: revolution and reproduction. UK: Springer Science, 2009. ISBN ‎978–90–481–3197–6. 
    • Abdulghani, Jasim M. Iraq & Iran: the years of crisis. Sydney: Croom Helm Ltd, 1984. ISBN ‎ISBN 0-7099-0550-5. 
    • Abrahamian, Ervand. Iran between two revolutions. US: Cambridge University Press, 2000. 567. ISBN ‎0–691–10134–5. 
    • Abrahamian, Ervand. The Coup. US: The New Press, 2013. 278. ISBN ‎978-1-59558-826-5. 
    • Abrahamian, Ervand. “The Paranoid Style in Iranian Politics”. In Khomeinism. Berkeley: California University Press, 1993. 111–131. ISBN ‎0520085035. Retrieved 4/11/2014. 
    • Afkhami, Gholam reza. The life and times of the Shah. London, England: University of California Press, 2009. ISBN ‎978–0–250–25328–5. 
    • Amir Arjomand, Said. The turban for the crown: the Islamic revolution in Iran. NewYork: Oxford University Press, 1989. ISBN ‎0195042581, 9780195042580. 
    • Ann Gillespie، Carol. Bahrain. US: Chelsea House Publishers، ۲۰۰۲. ۱۱۰. شابک ‎۰–۷۹۱۰–۶۷۷۹–۳. 
    • Ashraf, Ahmad. “CONSPIRACY THEORIES”. In Encyclopædia Iranica. vol. VI. 1993. 138–147. Retrieved ۴/۲۳/۲۰۱۴. 
    • Avery, Peter and William Bayne Fisher. Gavin Hambly, Charles Melville. The Cambridge History of Iran. vol. 7. UK: Cambridg University, 1991. ISBN ‎0–521–20095–4. 
    • Bahgat, Gawdat. American oil diplomacy in the Persian Gulf and the Caspian Sea. Florida: The University Press of Florida, 2003. 213. ISBN ‎ISBN 0-8130-2639-3. 
    • Bamberg, James. British Petroleum and global oil, 1950-1975: the challenge of nationalism. UK: Cambridg University Press, 2000. 639. ISBN ‎0–521–25951–7. 
    • Bin Salman Al-Saud, Faisal. Iran, Saudi Arabia and the Gulf: power politics in transition 1968-1971. New York: I.B.Tauris & Co, 2003. ISBN ‎1–86064–881–9. 
    • Bueno, Bruce. The logic of political survival. US: Massachusetts Institute of Technology, 2003. 539. ISBN ‎0–262–52440–6. 
    • Cottam, Richard W. Iran and the United States: a cold war case study. US: University of Pittsburgh Press, 1988. ISBN ‎0–8229–3588–0. 
    • Daryaee, Touraj. The Oxford Handbook of Iranian History. US: The Axford University Press, 2012. 414. ISBN ‎978–0–973215–9. 
    • Dorman, William A and Mansour Farhang. The U.S. Press and Iran: Foreign Policy and the Journalism of Deference. US: University of California Press, 1987. 277. ISBN ‎0–520–06472–7. 
    • Elm, Mostafa. Oil, Power, and Principle: Iran's Oil Nationalization and Its Aftermath. New York: Cyracuse University Press, 1992. 421. ISBN ‎0–8156–2551–0. 
    • Ende, Werner and Udo Steinbach. Islam in the World Today: A Handbook of Politics, Religion, Culture, and Society. Cornell University Press, 2010. ISBN ‎9780801464898. 
    • Esposito, John. Islam and politics. Syracuse, N.Y: Syracuse University Press, 1998. ISBN ‎9780815627746. 
    • Fallaci, Oriana. Interviews with History and Conversations with Power. New York: Liveright Publishing, 1976. 376. 
    • Ghani, Cyrus. Iran and the rise of Reza Shah: from Qajar collapse to Pahlavi rule. US: Saint Martin's Press, 2000. 435. ISBN ‎0–86064–629–8. 
    • Herman, Edward. “More Nuggets From A Nut House”. US: Institute for Social and Cultural Communications, November 17, 2007. Retrieved 8 بهمن 1390. 
    • Hoveyda, Fereydoun. The Shah and the Ayatollah: Iranian mythology and Islamic Revolution. US: Praeger, 2003. 126. ISBN ‎0–275–97858–3. 
    • Janda, Kenneth. “Political Parties: A Cross-National Survey”. vol. 2. New York: The Free Press, 1980. Retrieved 7 بهمن 1390. 
    • Jones, Howard. Crucible of power: a history of U.S. foreign relations since 1897. Oxford: Scholarly Resources Inc, 2001. 557. ISBN ‎0–8420–2918–4. 
    • Kazemi، F. «ANGLO-PERSIAN OIL COMPANY (ŠERKAT-E NAFT-E ENGELĪS O IRAN), a British company formed to extract and market oil in the oil fields of southwestern Iran». Encyclopædia Iranica. بازبینی‌شده درون ۶ بهمن ۱۳۹۰. 
    • Keddie, Nikki R.. Modern Iran: Roots and Results of Revolution. New Haven & London: Yale University Press, 2006. 408. ISBN ‎978–0–300–12105–6. 
    • Klebnikov, Paul. “Where you learn to be a billionaire”. Forbes, 07.05.1999. Retrieved 2 بهمن 1390. 
    • Klüsener, Edgar. The Iranian Revolution of 1978/1979 and how Western newspapers reported it. München: GRIN Verlag, 2007. ISBN ‎9783638667029. 
    • Kramer, Martin S. Middle Eastern lives: the practice of biography and self-narrative. US: Syracuse University Press, 1991. 175. ISBN ‎0–815602548–0. 
    • Latham, Lance. Standard C date/time library: programming the world's calendars and clocks. US: R&D Books, 1998. 563. ISBN ‎0–85930–496–0. 
    • Lehr Wagner، Heather. The Iranian Revolution. New York: Infobase Publishing، ۲۰۱۰. ۱۱۲. 
    • Little, Douglas. American orientalism: the United States and the Middle East since 1945. US: The University of North Carolina Press, 2008. 441. ISBN ‎978–0–8078–5898–1. 
    • Lorentz, John. The A to Z of Iran. Lanham, Md: Scarecrow Press, Inc, 2010. ISBN ‎9781461731917. 
    • Majd, Mohammad gholi. Great Britain & Reza Shah: the plunder of Iran, 1921-1941. US: The University Press of Florida, 2001. 437. ISBN ‎0–8130–2111–1. 
    • Majd, Mohammad gholi. Resistance to the Shah: landowners and the ulama in Iran. US: The University Press of Florida, 2000. 421. ISBN ‎0–8130–1731–9. 
    • Mayle, Paul. Eureka summit: agreement in principle and the Big Three at Tehran, 1943. US: Associated University Presses - University of Delaware Press, 1987. 225. ISBN ‎ISBN 0-87413-295-9. 
    • Mehr، Farhang. A Colonial Legacy: The Dispute over the Islands of Abu Musa, and the Greater and Lesser Tumbs. Maryland: University Press of America، ۱۹۹۷. ۲۵۹. شابک ‎۰–۷۶۱۸–۰۸۷۶–۰. 
    • Milani، Abbas. The Persian Sphinx: Amir Abbas Hoveyda and the Riddle of the Iranian. London: I.B.Tauris، ۲۰۰۰. شابک ‎۱۸۵۰۴۳۳۲۸۳. 
    • Milani, Abbas. Eminent Persians: the men and women who made modern Iran, 1941-1979. vol. 2. New York: Cyracuse University Press, 2008. 1221. ISBN ‎978–0–8156–0907–0. 
    • Milani, Abbas. The Shah. New York: Palgrave Macmillan, 2011. ISBN ‎978–1–4039–7193–7. 
    • Milani, Abbas. The Persian sphinx: Amir Abbas Hoveyda and the riddle of the Iranian Revolution: a biography. London New York: I.B. Tauris, 2000. ISBN ‎9781850433286. 
    • Moaveni, Azadeh. “Iran Reacts to Suicide of the Shah's Son”. US: Time World, Jan. 05, 2011. Retrieved 3 بهمن 1390. 
    • Neubauer, John. Cultural History After Foucault. Transaction Publishers, 1999. ISBN ‎9780202365305. 
    • Pipes, Daniel. The Hidden Hand: Middle East Fears of Conspiracy. New York: St. Martins, 1998. 405. ISBN ‎0–312–17688–0. 
    • Rahnema, Ali. An Islamic utopian: a political biography of Ali Shari'ati. New York: I.B.Tauris & Co, 2000. 419. ISBN ‎1–86064–552–6. 
    • Rahnema, Saeed and Sohrab Behdad. Iran after the revolution: crisis of an Islamic state. London: I.B.Tauris&Co, 1996. 293. ISBN ‎1–86064–128–8. 
    • Rajaee, Farhang. Islamism and modernism: the changing discourse in Iran. US: University of Texas Press, 2007. 272. ISBN ‎978–0–292–71678–0. 
    • Root, Hilton. Alliance curse: how America lost the Third World. US: The Brooking Institution, 2008. 286. ISBN ‎978–0–8157–7556–0. 
    • Sadr, Hamid Reza. Iranian cinema: a political history. New York: I.B.Tauris & Co, 2006. 311. ISBN ‎978–1–84511–146–5. 
    • Saikal, Amin. The rise and fall of the shah. Princeton, New Jersey: Princeton University Press, 2009. 279. ISBN ‎978–0–691–14040–7. 
    • Saikal, Amin. “Iranian Foreign Policy, 1921 —۱۹۷۹”. PETER AVERY, GAVIN HAMBLY, GAVIN HAMBLY. In :FROM NADIR SHAH TO THE ISLAMIC REPUBLIC - THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN. vol. 7. CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS, 2008. ISBN ‎978–0–521–20095–0. 
    • Savory, Roger M.. “MUHAMMAD RIDA (RIZA) SHAH PAHLAWI,”. In Encyclopaedia of Islam. vol. 7. Leiden: E. J. Brill, 1993. 446–451. ISBN ‎90 04 09419 9. 
    • Schweikart, Larry. Seven events that made America America and proved that the founding fathers were right all along. New York: Sentinel, 2010. ISBN ‎9781101433027. 
    • Service, Robert. Stalin: a biography. UK: Macmillan, 2004. 723. ISBN ‎0–674–01697–1. 
    • Shawcross, William. The Shah's Last Ride. US: Touchstone, 1988. 432. ISBN ‎0-671-68745-X. 
    • Sreberny, Annabelle and Ali Mohammadi. Small media, big revolution: communication, culture, and the Iranian revolution. US: University of Minnesota, 1994. 225. ISBN ‎0–8166–2216–7. 
    • The Middle East and North Africa, 50. cilt. London: Europa Publications Limited, 2004. 1339. ISBN ‎1–85743–184–7. 
    • Tucker, Spencer and Robert Priscilla Mary. The Encyclopedia of Middle East Wars: The United States in the Persian Gulf, Afghanistan and Iraq Conflicts. vol. 1. California: ABC-CLIO ,LLC, 2010. ISBN ‎978–1–85109–947–4. 
    • van Dijk, Ruud. Encyclopedia of the Cold War. US: Taylor & Francis Group, 2008. ISBN ‎978–0–415–97515–5. 
    • White, Jonathan R. Terrorism and Homeland Security. US: Wadsworth Cengage Learning, 2012. 655. ISBN ‎978–0–495–91336–8. 
    • Rahnema, Ali. Superstition as Ideology in Iranian Politics: From Majlesi to Ahmadinejad. vol. 35. Cambridge Middle East Studies. Cambridge University Press, 2011. ISBN ‎9781139495622. 
    فارسی
    • کتابخانـه پهلوی. گاهنامـه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی: فهرست روزبروز وقایع سیـاسی، نظامـی، اقتصادی و اجتماعی ایران از ۳ اسفند ۱۲۹۹ که تا ۳۰ اسفند ۱۳۵۵. چاپ دوّم. پاریس: انتشارات سهیل، ۱۳۶۵. 
    • آبراهامـیان، یرواند. کودتا. ترجمـهٔ محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی، ۱۳۹۳. شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۳۴۲-۸. 
    • آبراهامـیان، یرواند. تاریخ ایران مدرن. ترجمـهٔ محمدابراهیم فتاحی. چاپ دوم. نشر نی، ۱۳۸۹. شابک ‎ISBN ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۱۲۶-۴. 
    • اشرف، احمد. «توهم توطئه». گفتگو (تهران) تابستان، ش. ۸ (۱۳۷۴): ۷ که تا ۴۶. بازبینی‌شده درون ۴ ژوئن ۲۰۱۴. 
    • حبیب‌الله، ندا. «دیوید دراموند، نامزد سلطنت ایران». پرتال جامع علوم انسانی، اسفند ۱۳۸۸. بازبینی‌شده درون ۴ بهمن ۱۳۹۰. 
    • عاقلی، باقر. نخست وزیران ایران از مشیرالدوله که تا بختیـار. تهران: جاویدان، ۱۳۷۰. 
    • مـیلانی، عباس. نگاهی بـه شاه. تورنتو: پرشین سیرکل، ۱۳۹۲. 
    • عظیمـی، فخرالدین. بحران دموکراسی درون ایران. تهران: نشر البرز ۱۳۷۲
    • سفری، محمدعلی. قلم و سیـاست. تهران: نشر نامک، ۱۳۷۱

    پیوند بـه بیرون

    در پروژه‌های مـی‌توانید درون مورد محمدرضا پهلوی اطلاعات بیشتری بیـابید.

    درون مـیان گفتاوردها از ویکی‌گفتاورد
    درون مـیان متون از ویکی‌نبشته
    درون مـیان تصویرها و رسانـه‌ها از ویکی‌انبار
    • صفحهٔ ویژهٔ بی‌بی‌سی فارسی بـه مناسبت سی‌امـین سال درگذشت محمدرضا پهلوی، بی‌بی‌سی فارسی
    • عکس‌های دیده نشده خانواده پهلوی درون آرشیو خبرگزاری آلمان سری نخست
    • عکس‌های دیده نشده خانواده پهلوی درون آرشیو خبرگزاری آلمان سری دوم
    • عکس‌های دیده نشده خانواده پهلوی درون آرشیو خبرگزاری آلمان سری سوم
    محمدرضا شاه پهلوی
    ایل پالانی
    شاخه‌ای از لک‌ها
    زادهٔ: ۴ آبان ۱۲۹۸ درگذشتهٔ: ۵ مرداد ۱۳۵۹ عنوان سلطنتی بلا تصدی
    آخرین تصدی توسط:
    محمدحسن مـیرزای قاجار ولیعهد سلطنت مشروطه ایران
    ۱۳۰۵ – ۱۳۲۰ بلا تصدی
    تصدی بعدی توسط:
    رضا پهلوی شاه ایران پیشین:
    رضاشاه شاهنشاه ایران
    ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷ انحلال سلطنت مناصب سیـاسی پیشین:
    رضاشاه رئیس کشور ایران
    به عنوان شاه ایران

    ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷ بلا تصدی
    تصدی بعدی توسط:
    سید روح‌الله خمـینی
    به عنوان رهبر ایران مناصب نظامـی پیشین:
    رضاشاه فرمانده کل نیروهای مسلح ایران
    ۱۳۲۰ – ۱۳۳۱
    ۱۳۳۲ – ۱۳۵۷ پسین:
    محمد مصدق پیشین:
    محمد مصدق بلا تصدی
    تصدی بعدی توسط:
    سید روح‌الله خمـینی مدعی تاج و تخت پیشین:
    رضاشاه شاهنشاه پهلوی
    ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷ انحلال سلطنت از دست عنوان — عنوان ادعا شده —
    شاهنشاه ایران
    خط جانشینی پادشاهی ایران
    ۱۳۵۷ – ۱۳۵۹ پسین:
    رضا پهلوی
    • ن
    • ب
    • و
    پادشاهان ایران از صفویـه که تا پهلوی
    صفویـان (۸۸۰ - ۱۱۰۱)
    • شاه اسماعیل یکم
    • شاه تهماسب یکم
    • شاه اسماعیل دوم
    • شاه محمد خدابنده
    • شاه عباس بزرگ
    • شاه صفی
    • شاه عباس دوم
    • شاه سلیمان
    • شاه سلطان حسین
    هوتکیـان (۱۱۰۱ - ۱۱۰۸)
    • محمود افغان
    • اشرف افغان
    افشاریـان (۱۱۱۴ - ۱۱۲۹)
    • نادرشاه
    • عادل‌شاه
    • ابراهیم‌شاه
    • شاهرخ‌مـیرزا
    زندیـان (۱۱۲۹ - ۱۱۷۳)
    • کریم‌خان زند
    • ابوالفتح‌خان زند
    • محمدعلی‌خان زند
    • ابوالفتح‌خان زند (بار دوم)
    • صادق‌خان زند
    • علیمرادخان زند
    • جعفرخان زند
    • صیدمرادخان زند
    • لطفعلی‌خان زند
    قاجاریـان (۱۱۷۳ - ۱۳۰۴)
    • آقامحمدخان
    • فتحعلی‌شاه قاجار
    • محمدشاه
    • ناصرالدین‌شاه قاجار
    • مظفرالدین‌شاه
    • محمدعلی‌شاه
    • احمدشاه قاجار
    پهلوی (۱۳۰۴ - ۱۳۵۷)
    • رضاشاه
    • محمدرضاشاه
    • ن
    • ب
    • و
    همسران و فرزندان رضاشاه
    همسران
    • فرزندان
    مریم سوادکوهی
    • همدم‌السلطنـه پهلوی
    زهرا سوادکوهی
    • صدیقه پهلوی
    تاج‌الملوک
    • شمس
    • اشرف
    • محمدرضا
    • علی‌رضا
    توران امـیرسلیمانی
    • غلام‌رضا
    عصمت دولتشاهی
    • عبدالرضا
    • احمدرضا
    • محمودرضا
    • فاطمـه
    • حمـیدرضا
    • ن
    • ب
    • و
    محمدرضا پهلوی
    زندگی‌نامـه
    کودکی • نوجوانی • جوانی • ازدواج با فوزیـه
    خانواده
    پدر و مادر: رضاشاه • تاج‌الملوک
    همسران: فوزیـه بنت فواد • ثریـا اسفندیـاری • فرح دیبا
    فرزندان: شـهناز • فرحناز • رضا • علیرضا • لیلا
    کتاب‎ها
    انقلاب سفیدبه سوی تمدن بزرگماموریت به منظور وطنمپاسخ بـه تاریخ
    کاخ‌ها
    گلستان • مرمر • نیـاوران • سعدآباد
    • ن
    • ب
    • و
    شخصیت‌های برجسته جنگ سرد
    اتحاد شوروی
    • ژوزف استالین * ویـاچسلاو مولوتف * گئورگی مالنکوف * آندری گرومـیکو * نیکیتا خروشچف * آناستاس مـیکویـان * Anatoly Dobrynin * لئونید برژنف * آلکسی کاسیگین * یوری آندروپوف * کنستانتین چرنینکو * مـیخائیل گورباچف * Vladimir Ivashko * نیکولای ریژکوف * ادوارد شواردنادزه * گنادی یـانایف * بوریس یلتسین
    ایـالات متحده آمریکا
    • هری ترومن * جرج مارشال * دین آچسون * جوزف مک‌کارتی * دوایت آیزنـهاور * جان فاستر دالس * فرانسیس گری پاورز * جان اف. کندی * رابرت اف. کندی * هنری کابوت لاج، جونیور * رابرت مک‌نامارا * لیندون بی. جانسون * ریچارد نیکسون * هنری کیسینجر * جرالد فورد * جیمـی کارتر * رونالد ریگان * جرج پی. شولتس * کاسپار واینبرگر * جرج هربرت واکر بوش
    چین/تایوان
    • چیـانگ کای‌شک * مائو تسه‌تونگ * لین بیـائو * چو ان‌لای * هوآ گوئوفنگ * دنگ ژیـائوپینگ * Chiang Ching-kuo * هو یـائوبانگ * جائو تسیـانگ
    ژاپن
    • هیروهیتو * یوشیدا شیگه‌رو * ایچیرو هاتویـاما * نوبوسوکه کیشی * هایـاتو ایکدا * ایساکو ساتو * تاکئو فوکودا * یـاسوهیرو ناکاسونـه
    آلمان
    ویلهلم پیک * والتر اولبریخت * کنراد آدناور * اتو گروتول * والتر هالشتاین * ویلی برانت * هلموت اشمـیت * هلموت کوهل * اریش هونکر
    بریتانیـا
    • وینستون چرچیل * کلمنت اتلی * ارنست بوین * آنتونی ایدن * هارولد مک‌مـیلان * آلک داگلاس-هیوم * کیم فیلبی * هارولد ویلسون * ادوارد هیس * جیمز کالاهان * مارگارت تاچر
    ایتالیـا
    • آلچیده د گاسپری * پالمـیرو تولیـاتی * جولیو آندریوتی * آلدو مورو * Enrico Berlinguer * ساندرو پرتینی * فرانچسکویگا * بتینو کراشی
    فرانسه
    • شارل دو گل * Alain Poher * ژرژ پمپیدو * والری ژیسکار دستن * فرانسوا مـیتران
    اروپای شمالی
    • اورهو ککونن (فنلاند) * داگ هامرشولد * اولاف پالمـه (سوئد)
    اسپانیـا
    • فرانسیسکو فرانکو * لوئیس کاررو بلانکو * خوآن کارلوس اول اسپانیـا * آدولفو سوارس * فیلیپه گونزالس
    پرتغال
    • آنتونیو ده الیویرا سالازار * مارسلو کائتانو * آلوارو کونـهال * Salgueiro Maia * Otelo Saraiva de Carvalho * آنتونیو دی اسپینولا * واسکو گونزالوس * آنتونیو رامالو ایـانس * ماریو سوارز * فرانسیسکو دی سا کارنیرو * آنیبال کاواکو سیلوا
    لهستان
    • بولسواف بیروت * ولادیسلاو گومولکا * ادوارد گیئرک * وویچخ یـاروزلسکی * ژان پل دوم * لخ والسا
    کانادا
    • ویلیـام لیون مکنزی کینگ * لوئیز سنت لارنت * جان دیفن‌بیکر * لستر بولز پیرسون * پیر ترودو * جو کلارک * جان ترنر * برایـان مالرونی
    فیلیپین
    • بنینو آکینو * کرازون آکینو * Juan Ponce Enrile * Gregorio Honasan * Nur Misuari * خوزه ماریـا سیسون * دادو ماکاپاگال * فردیناند مارکوس * ایملدا مارکوس * فیدل راموس
    آفریقا
    آگوستینیو نتو * ژوزه ادوآردو دوس سانتوس * جوناس ساویمبی (آنگولا) * دنیس ساسو نگسو (کنگو) * پاتریس لومومبا * موبوتو سسه سوکو (کنگو/زئیر) * جمال عبدالناصر * انور سادات * حسنی مبارک (مصر) * هایله سلاسی * منگیستو هایله ماریـام (اتیوپی) * قوام نکرومـه (غنا) * فلیـهوفویت-بوینی (ساحل عاج) * معمر قذافی (لیبی) * یـان اسمـیت * Joshua Nkomo * رابرت موگابه (رودزیـا/زیمبابوه) * محمد زیـادباره (سومالی) * B. J. Vorster * پی دبلیو بوتا * هندریک فروورد * اف. دبلیو. کلرک * نلسون ماندلا (آفریقای جنوبی) * جعفر نمـیری (سودان) * ژولیوس نایرره (تانزانیـا) * مـیلتون اوبوته * عیدی امـین (اوگاندا) احمد بن بلا * هواری بومدین * شاذلی بن جدید (الجزایر)
    بلوک شرق
    • انور خوجه (آلبانی) * تودور ژیوکوف (بلغارستان) * الکساندر دوبچک * کلمنت گوتوالد (چکسلواکی) * ماتیـاش راکوشی * امره ناگی * یـانوش کادار (مجارستان) * گئورگی گئورگیو-دژ * نیکلای چائوشسکو (رومانی) * یوسیپ بروز تیتو (یوگسلاوی)
    آمریکای لاتین
    • خوآن پرون * اوا پرون * ایزابل پرون * چه گوارا * خورخه رافائل ویدلا * لئوپولدو گالتیری (آرژانتین) * گتولیو وارگاس * Luís Carlos Prestes * Leonel Brizola * ژواو گولارت * Humberto de Alencar Castelo Branco * ایتامار فرانکو (برزیل) * سالوادور آلنده * آگوستو پینوشـه (شیلی) * مـیسائل پاستارنا بوررو * آلفونسو لوپز مـیکلسن * جولیو سزار توربی ایـالا * بیلساری بتانکور * ویرجیلو بارکو ورگاس * سزارریـا (کلمبیـا) * فولخنثیو باتیستا ثالدیوار * فیدل کاسترو * رائول کاسترو (کوبا) * خوزه ماریـا ولاسکو ایبارا * Carlos Julio Arosemena Monroy * گیلرمو رادریگوز * جیمـی رولدز آگویلرا * اسوالدو هورتادو * لئون فبرز کوردورو* رودریگو بورجا سیوالوس * تو دوران بالن (اکوادور) * آناستاسیو سوموسا گارسیـا * Luis Somoza Debayle * آناستاسیو سوموسا * José Napoleón Duarte * دانیل اورتگا (نیکاراگوا) * Marcos Pérez Jiménez * Rómulo Betancourt (ونزوئلا) * عمر توریخوس * مانوئل نوریگا (پاناما) * خاکوبو آربنز * Carlos Castillo Armas * افراین ریوس مونت (گواتمالا)
    خاورمـیانـه
    • محمدرضا شاه پهلوی * محمد مصدق * احمد قوام * سید روح‌الله خمـینی (ایران) * عبدالکریم قاسم * عبدالسلام عارف * احمد حسن البکر * صدام حسین (عراق) * گلدا مئیر * مناخم بگین * یـاسر عرفات (اسرائیل/فلسطین) * مـیشل عفلق * خالد بکداش * Salah Jadid * حافظ اسد (سوریـه) * فیصل بن عبدالعزیز (عربستان سعودی)
    جنوب و شرق آسیـا
    • نورمحمد ترکی * حفیظ‌الله امـین * ببرک کارمل * محمد نجیب‌الله * احمد شاه مسعود (افغانستان) * شیخ مجیب‌الرحمن (بنگلادش) * U Nu * نی وین * او تانت (برمـه) * نوردوم سیـهانوک * لون نول * پل پوت * هون سن (کامبوج) * جواهر لعل نـهرو * ایندیرا گاندی * راجیو گاندی (هند) * احمد سوکارنو * محمد سوهارتو * محمد حتا * Dipa Nusantara Aidit * آدم مالک (اندونزی) * کیم ایل-سونگ * ایسونگمن ری * پارک چونگ هی (کره) * ایوب‌ خان * ذوالفقار علی بوتو * محمد ضیـاءالحق (پاکستان) * هو شی مـین * له یوئن * نگو دین دیم * Nguyen Van Thieu (ویتنام)
    استرالیـا و اقیـانوس آرام
    • رابرت منزیس * هارولد هولت * گاف ویتلم * باب هاوک (استرالیـا) * Keith Holyoake * دیوید لینگ (نیوزیلند)
    رده:جنگ سرد
    • ن
    • ب
    • و
    انتخابات‌ها و همـه‌پرسی‌های ایران
    جمـهوری اسلامـی ایران
    ۱۳۵۸ (خبرگان قانون اساسی)
    ریـاست‌جمـهوری
    ۱۳۵۸ • مرداد ۱۳۶۰ • مـهر ۱۳۶۰ • ۱۳۶۴ • ۱۳۶۸ • ۱۳۷۲ • ۱۳۷۶ • ۱۳۸۰ • ۱۳۸۴ • ۱۳۸۸ • ۱۳۹۲  • ۱۳۹۶
    مجلس شورای اسلامـی
    ۱۳۵۹–۱۳۵۸ • ۱۳۶۳ • ۱۳۶۷ • ۱۳۷۱ • ۱۳۷۵–۱۳۷۴ • ۱۳۷۹–۱۳۷۸ • ۱۳۸۳–۱۳۸۲ • ۱۳۸۷–۱۳۸۶ • ۱۳۹۱–۱۳۹۰ • ۱۳۹۵–۱۳۹۴
    مجلس خبرگان رهبری
    ۱۳۶۱ • ۱۳۶۹ • ۱۳۷۷ • ۱۳۸۵ • ۱۳۹۴
    شوراهای اسلامـی شـهر و روستا
    ۱۳۷۷ • ۱۳۸۱ • ۱۳۸۵ • ۱۳۹۲ • ۱۳۹۶
    همـه‌پرسی
    فروردین ۱۳۵۸ (جمـهوری اسلامـی) • آذر ۱۳۵۸ (قانون اساسی) • ۱۳۶۸ (بازنگری قانون اساسی)
    شاهنشاهی مشروطه ایران
    مجلس شورای ملی
    ۱۲۸۵ • ۱۲۸۸ • ۱۲۹۳ • ۱۳۰۰ • ۱۳۰۲ • ۱۳۰۵ • ۱۳۰۷ • ۱۳۰۹ • ۱۳۱۱ • ۱۳۱۴ • ۱۳۱۶ • ۱۳۱۸ • ۱۳۲۰ • ۱۳۲۲ • ۱۳۲۶ • ۱۳۲۸ • ۱۳۳۱ • ۱۳۳۲ • ۱۳۳۵ • تابستان ۱۳۳۹ • زمستان ۱۳۳۹ • ۱۳۴۲ • ۱۳۴۶ • ۱۳۵۰ • ۱۳۵۴
    مجلس سنا
    ۱۳۲۸ • ۱۳۳۲ • ۱۳۳۹ • ۱۳۴۲ • ۱۳۴۶ • ۱۳۵۰ • ۱۳۵۴
    مجلس مؤسسان
    ۱۳۰۴ • ۱۳۲۸ • ۱۳۴۶
    همـه‌پرسی
    ۱۳۳۲ (انحلال مجلس درون دولت مصدق) • ۱۳۴۱ (انقلاب سفید)
    • ن
    • ب
    • و
    نخست‌وزیران ایران (فهرست)
    قاجاریـان
    (۱۲۸۶–۱۳۰۴)
    • علی‌اصغر اتابک
    • احمد مشیرالسلطنـه
    • ابوالقاسم ناصرالملک
    • حسینقلی نظام‌السلطنـه
    • احمد مشیرالسلطنـه
    • کامران مـیرزا
    • جواد سعدالدوله
    • محمدولی تنکابنی
    • حسن مستوفی‌الممالک
    • محمدولی تنکابنی
    • نجفقلی صمصام‌السلطنـه
    • محمدعلی علاءالسلطنـه
    • حسن مستوفی‌الممالک
    • حسن مشیرالدوله
    • عبدالمجید عین‌الدوله
    • حسن مستوفی‌الممالک
    • عبدالحسین فرمانفرما
    • محمدولی تنکابنی
    • حسن وثوق‌الدوله
    • محمدعلی علاءالسلطنـه
    • عبدالمجید عین‌الدوله
    • حسن مستوفی‌الممالک
    • نجفقلی صمصام‌السلطنـه
    • حسن وثوق‌الدوله
    • حسن مشیرالدوله
    • فتح‌الله اکبر
    • سید ضیـاءالدین طباطبایی
    • احمد قوام‌السلطنـه
    • حسن مشیرالدوله
    • احمد قوام‌السلطنـه
    • حسن مستوفی‌الممالک
    • حسن مشیرالدوله
    • رضا خان سردارسپه
    پهلوی
    (۱۳۰۴–۱۳۵۷)
    • محمدعلی فروغی (کفیل)
    • حسن مستوفی
    • مـهدی‌قلی هدایت
    • محمدعلی فروغی
    • محمود جم
    • احمد متین‌دفتری
    • علی منصور
    • محمدعلی فروغی
    • علی سهیلی
    • احمد قوام
    • علی سهیلی
    • محمد ساعد
    • مرتضی‌قلی بیـات
    • ابراهیم حکیمـی
    • محسن صدر
    • ابراهیم حکیمـی
    • احمد قوام
    • رضا حکمت
    • ابراهیم حکیمـی
    • عبدالحسین هژیر
    • محمد ساعد
    • علی منصور
    • حاج‌علی رزم‌آرا
    • خلیل فهیمـی (کفیل)
    • حسین علاء
    • محمد مصدق
    • احمد قوام
    • محمد مصدق
    • فضل‌الله زاهدی
    • حسین علاء
    • منوچهر اقبال
    • جعفر شریف‌امامـی
    • علی امـینی
    • اسدالله علم
    • حسنعلی منصور
    • امـیرعباس هویدا
    • جمشید آموزگار
    • جعفر شریف‌امامـی
    • غلامرضا ازهاری
    • شاپور بختیـار
    جمـهوری اسلامـی ایران
    (۱۳۵۷–۱۳۶۸)
    • مـهدی بازرگان
    • محمدعلی رجایی
    • محمدجواد باهنر
    • محمدرضا مـهدوی کنی (کفیل)
    • مـیرحسین
    • پست حذف شد

    • ن
    • ب
    • و
    فدائیـان اسلام
    اعضای اولیـه
    سید مجتبی نواب صفوی (مؤسس)  • سید علی‌محمد امامـی  • سید حسین امامـی  • محمدصادق امانی  • محمد بخارایی  • رضا صفار هرندی  • مرتضی نیک‌نژاد  • سید عبدالحسین واحدی  • محمدمـهدی عبد خدایی
    اه ترور
    احمدروی  • عبدالحسین هژیر  • حاج‌علی رزم‌آرا  • حسین فاطمـی  • حسین علاء  • حسنعلی منصور
    ترورها
    احمدروی  • حسین فاطمـی  • عبدالحسین هژیر  • حاج‌علی رزم‌آرا  •
    بیـانیـه‌ و کتاب
    خون و انتقام  • راهنمای حقایق  • نبرد ملت  •
    رده: تروریسم درون ایران
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 64009470
    • LCCN: n79039761
    • ISNI: 0000 0001 0908 523X
    • GND: 118744569
    • SELIBR: 319560
    • SUDOC: 027032965
    • BNF: cb119163757 (داده‌ها)
    • ULAN: 500342643
    • NLA: 35357579
    • NDL: 00450273
    • NKC: jn19981001859
    • SNAC: w6zh7g95
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=محمدرضا_پهلوی&oldid=24727240»




    [محمدرضا پهلوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد مدل زلف لباس قشقایی]

    نویسنده و منبع |



    كتاب جويندگان قدرت ٢ انتشارات

    مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com

    اسماعيليه، كتاب جويندگان قدرت ٢ انتشارات يكي از فرقه هاي تشيع هست كه درون دوره هايي از تاريخ، پيروان بسياري را يافت و حتي توانست حكومت هاي محلي و مقتدري نيز ايجاد كند. كتاب جويندگان قدرت ٢ انتشارات متأسفانـه منابعي كه اينان درون باره خود نوشته اند از بين رفته هست و نوشته هاي ديگران هم از استحكام لازم برخوردار نيست.
    مقاله زير تلاشي هست براي تبيين ارزش منابع تاريخي اي كه امروزه درون باره اسماعيليه موجود است. كتاب جويندگان قدرت ٢ انتشارات درون اين مقاله سعي شده هست تحليل روشني درون باره علل ضعف اين منابع تاريخي و مستندات آن ارايه شود.
    پيام حوزه پيش گفتار
    بررسي و تحقيق تاريخ اسماعيليان كاري بسيار دشوار است. محققان براي پژوهش درون باره اين فرقه با مشكلاتي رو بـه رو هستند كه درون بررسي ساير سلسله ها و فرقه ها وجود ندارد. كمتر فرقه اي را مي توان يافت كه مانند اسماعيليان دچار ابهام و پيچيدگي شده باشد. تاريخچه زندگاني سران آن ها و افكار و عقايدشان بسيار تاريك و مبهم هست و اين مشكل با مراجعه بـه منابع متعصبانـه و مغرضانـه دشمنان اسماعيليان كه اجبارا بـه آن ها رجوع خواهد شد، بر طرف نمي شود. ابهام درون تاريخ اين گروه دلايل مختلفي دارد؛ از جمله اين كه منابع تاريخي خود اسماعيليه نوعا از بين رفته و مأخذ عمده اطلاعات، كتاب هايي بـه قلم مخالفان ايشان است. از اين رو، بـه ناچار بايد بـه منابع تاريخ نويساني اتكاء كرد كه يا كوركورانـه دشمن تحولات دروني اسماعيليان بودند، و يا آن را ناديده مي گرفتند، لذا بر محقق منصف و بي غرض كه که تا اندازه اي با تاريخ آن عصر، انس دارد، غرض ورزي درون بسياري از نسبت ها كه بـه اين فرقه و پيروان آن داده اند، آشكار است، و اغلب آن ها بـه نظر كلي، ساختگي مي آيد و به قول علامـه قزويني:
    منشاء آن افترا و تهمت لابد يكي بغض ذاتي متعصبين ... با شعيه و ديگري تحريك و تحريض خلفاي بني عباس بوده، زيرا خلفاء مزبور درون مقابل قدرت روزافزون رقباي مقتدر خود، يعني خلفاي فاطميين، كه نيمي از مملكت آنان را از دست ايشان بـه در و در نيمـه باقي نيز ايشان را متزلزل مي داشتند، از راه كمال عجز و ناتواني و تشفي قلب خود، چاره اي جز توسل بـه اين گونـه وسائل عاجزانـه، يعني نشر اكاذيب و مفتريات، درون حق دشمنان قوي دست خود و قَدْح درون انساب و مذاهب و اعمال و افعال و اعوان و انصار ايشان نداشته اند. و از قديم گفته اند كه سلاح عجزه، دشنام و تهمت است1.
    مأخذ تاريخي درون باره اسماعيليه چيست؟
    بـه نظر مي رسد سر چشمـه اطلاعات و مأخذ عمده مؤلفين، درون باره آغاز دوران اسماعيليه، كتاب ابوعبداللّه محمد بن علي بن رزام طائي كوفي2 بوده، كه درون ردّ اسماعيليه تأليف شده است. ابن النديم، (297-378) درون كتاب «الفهرست» درون باره دوران آغازين نـهضت اسماعيليه از او نقل كرده، و گويا چندان اعتمادي بـه اقوال و نوشته هاي ابن رزام نداشته و مسؤوليت را از عهده خود، درون روايت از آن كتاب برداشته است. او درون ابتداي فصل مزبور مي گويد:
    قال ابوعبداللّه بن رزام في كتابه الذي ردّ فيه علي اسماعيليه و كشف مذاهبهم ما قد اوردته بلفظه و انا ابرء عن العهدة في الصدق عنـه، و الكذب فيه3.
    ابو عبداللّه رزام درون كتابي كه بر ردّ اسماعيليه نوشته و پرده از مذاهب آنان برداشته، گفتاري دارد كه ما آن را با همان الفاظ درون اينجا مي آوريم و عهده دار صدق و كذب آن نيستيم.
    ابن النديم درون آخر فصل، بعد از نقل روايات ابن رزام، و غير ابن رزام از دشمنان اسماعيليه مي گويد:
    فَاَمّا ببلاد مصر، فَالأمر مشتبه و ليس يظهر مِنْ صاحب الامر المتملك علي الموضع، شيي ء يدّلُ عَلي ما كانَ يُحكي عن جهته و جهة آبائه، و الامر تحير هذا والسلام4.
    امّا درون مصر وضعشان مبهم است، و از فرمان فرما و صاحب آن مرز و بوم، چيزي ديده نمي شود كه حكايت از گفته هايي كند كه درباره او و پدرانش مي گفتند و جريان كارها جز آن هست كه بود.
    و مسعودي (متوفي 346) درون كتاب «التنبيه و الاشراف» مي نويسد:
    وَ قَد صَنَفَ متكلموا فرق الاسلام عن المعتزلة و الشيعة و المُرجئة و الخوارج و النابتة ممن تقدم كتبا في المقالات و غيرها من الرد علي المخالفين، كاليمان بن رئاب الخارجي و... فَلِم يعرض احد منـهم لوصف مذاهب هذه الطائفة و ردّ عليهم آخرون، مثل قدامة بن يزيد النعماني و ابي عبدك الجرجاني... و ابي عبداللّه محمد بن علي بن رزام الطائي الكوفي5... .
    متكلمين فرق اسلام از شيعه، معتزلي، مرجئه و خوارج، كتاب هايي درون رد مخالفين خود نوشته اند... .
    ولي از آن ها كسي متعرض عقايد فرقه قرامطه و باطنيه نشده و كساني كه بر آن ها ردّ نوشته اند، مانند: كتاب جويندگان قدرت ٢ انتشارات قدامة بن يزيد بن نعماني و ابن عبدك جرجاني و ابوالحسن بن زكرياي جرجاني و ابوعبداللّه محمد بن علي بن رزام طائي كوفي و ابوجعفر كلابي، هر كدام، از عقايد آن ها بـه نوعي سخن گفته هست و تازه پيروان اين فرقه، گفتار آنان را انكار كرده و تأييد نمي كنند.
    چنان كه ديده مي شود مسعودي كه درون شناخت فرقه هاي مذهبي شـهرت دارد، و با خواندن اثر ابن رزام از آئين باطني آگاهي پيدا كرده هست به طور آشكار و روشن مي گويد:
    اقوال كساني كه بر ردّ اسماعيليه كتاب نوشته اند از جمله آن ها ابن رزام، نـه هيچ يك از آن ها با ديگري موافق هست و نـه با احوال خود اسماعيليه مطابقت دارد.
    مقريزي احمدبن علي (766-845) درون كتاب اتعاظ الحنفاء باخبار الائمـه و الخلفاء6 (كه درون ليبسيك و قدس شريف چاپ شده) درون باره آغاز كار اسماعيليه عين مندرجات كتاب الفهرست را با مختصر اختلافي درون عبارت نقل كرده است، ولي نـه بـه روايت كتاب الفهرست، بلكه بـه نقل از كتابي ديگر، درون طعن بر انساب خلفاء فاطميين تأليف يكي از معاصرين همان سلسله و از بني اعمام همان خاندان7، امّا از اشدّ اعداي ايشان بـه نام محمد بن علي بن الحسين بن احمد بن اسماعيل بن جعفر الصادق علوي دمشقي، معروف بـه «شريف اخومحسن بن عابد علوي دمشقي كه از رجال اواخر قرن چهارم هجري ولي مقريزي خود تصريح مي كند كه مأخذ، شريف اخو محسن علوي نيز درون نقل اين مطالب همان ابوعبداللّه بن رزام است، يعني همان كسي كه ابن نديم اطلاعات عمده خود را راجع بـه اسماعيليه از او نقل كرده است8. عجيب آن كه، مقريزي درون حالي كه بـه گزارش ابن رزام و پيرو او اخو محسن اعتقاد ندارند، استفاده سرشاري از نوشته هاي او كرده است9.
    هم چنين شـهاب الدين احمد بن عبدالوهاب نويري (677-733) درون كتاب نـهاية الأدب في فنون الادب10 درون فصل راجع بـه قرامطه از همين شريف محسن نقل كرده است11.متن نوشته اخومحسن درون دو نسخه متفاوت، اوّلي درون آثار مقريزي - قسمت آئيني آن درون كتاب خطط12 و قسمت تاريخي اش درون كتاب مقفي آورده است13ـ و ديگري درون نـهاية الادب نويري كه يك دانشنامـه ادبيات و تاريخ است، باقي مانده است.
    بنابراين معلومات مبسوط و مفصلي را كه ابن نديم و مقريزي و نويري درباره اسماعيليه و قرامطه و فاطميين بـه نگارش درون آورده اند، مستقيما از دو مأخذ بسيار قديمي تأليف ابن رزام و اخو محسن دمشقي، درون ردّ اسماعيليه گرفته اند.
    البتّه طبق تحقيق محققان، از اين دو كتاتب مـهم، اثري درون ميان نيست و هر دو ظاهرا از بين رفته اند14.
    به هر حال مأخذ عمده اغلب اطلاعات مربوط بـه اوايل امر اسماعيليه بـه قلم مخالفين ايشان نگارش شده ظاهرا همين دو شخص بوده اند. و آثار بقيه مؤلفان و مورخان متأخر، از قبيل ابو منصور عبدالقاهر بغدادي صاحب الفَرق بين الفِرَق و سمعاني درون كتاب الانساب و ابن الاثير درون تاريخ كامل و نظام الملك درون سياستنامـه و ابوالمعاني محمد بن عبيداللّه علوي درون بيان الديان و رشيدالدين درون جامع التواريخ و علاءالدين جويني درون تاريخ جهانگشاي و ديگر مؤلفان، از دو مأخذ ياد شده است.
    قديمي ترين منبع تاريخي
    قديمي ترين منبع درون طبقه بندي فرقه هاي اسلامي مقالات الاسلاميين از ابوالحسن اشعري - متوفي 321 هـ - است. اظهارات وي درون باره مسأله مورد بحث دقيق تر از ديگران است. وي درون تبيين و تشريح قرامطه مي نويسد:
    قرامطه پندارند كه پيامبر صلي الله عليه و آله بر امامت علي بن ابيطالب عليه السلام وصيت كرده و علي عليه السلام بر امامت حسن عليه السلام و او بر امامت حسين عليه السلام و حسين عليه السلام بر امامت علي بن حسين عليه السلام و او بر امامت محمد بن علي عليه السلام ، محمد بن علي بر جعفر بن محمد عليه السلام و جعفر عليه السلام بر جانشيني محمد بن اسماعيل وصيّت كرده اند. گويند: محمد زنده هست و هرگز نمي ميرد که تا بر زمين فرمان راند و او همان مـهدي عليه السلام هست كه پيامبر صلي الله عليه و آله بـه او بشارت داده است. درون اين باره بـه رواياتي كه از پيشينيان خود دارند استناد جويند، زيرا درون آن روايات هفتمين امام را «قائم» ناميده اند15.
    منابع تاريخي ديگر درون باره اسماعيليه
    از ديگر منابع مـهم و متأخر اهل سنت درون باره اسماعيليه كه بايد مورد اشاره قرار گيرد، كتاب السلوك از بهاء الدين جندي ـ متوفي 732 هـ - است. جندي تنـها منبع خود را ابوعبداللّه محمد بن مالك بن ابي القبائل ذكر كرده است. او يكي از فقهاي يمن و علماي اهل سنت هست كه درون ايام صليحي16 بـه قرامطه پيوست و شناخت وسيعي از شخصيت آنان بـه دست آورد. جندي بعدها آئين قرامطه را ترك كرد و آن ها را هجو نمود و رساله جامعي درون اين باره نوشت و در آن اصول بنيادي قرامطه را بررسي و شرارت شان را ثابت كرد و به خوانندگانش عليه تعاليم آن ها هشدار داد17.
    در اوايل سال 1939 م، كتابي درون قاهره چاپ شد كه احتمالاً همان رساله است. نام اين رساله كشف الاسرارالباطنيه و اخبار القرامطه و نويسنده آن محمدبن مالك ابن ابي الفضائل الحمادي اليماني ذكر شده است18.
    كار اشعري را محمد بن الملطي عقلاني شافعي - متوفي 275 - و در كتاب خود التبيه و الرد علي اهل الاهواء و البدع19، دنبال كرده ولي وي بيشتر با ردّ و تكذيب سر و كار دارد که تا تبيين و تشريح، ولي با اين همـه مطالب جالبي را ارائه كرده است20.
    مفصل تر از همـه اين ها اثر معروف اشعري، ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر بغدادي - متوفي 429 هـ - است. وي درون كتاب الفَرق بين الفِرَق بررسي مفصلي از فرقه هاي تشيع، تواريخ و آيين هاي آن ها ارائه مي كند. او درون فصل مربوط بـه باطنيه، گزارش تاريخي مفصلي عرضه مي كند كه با گفته هاي ابن رزام اختلاف آشكاري دارد.
    ابوالمعاني محمد بن عبيدالله علوي درون كتاب بيان الاديان تأليف، 485 هـ گزارش كوتاهي از پيدايش باطني ها و آئين هاي آن داده است21. درون اين كتاب جز درون مواردي معدود، نشاني از تعصب مؤلف و لعن مذاهب و مسلك ها نيست؛ از جمله اين موارد، آن جا هست كه از ابومعين ناصربن خسرو قبادياني، شاعر مشـهور اسماعيلي متوفاي بـه سال 481 ياد شده است.
    ابن حزم - متوفي 459 هـ - درون نخستين تاريخ مذاهب اسلامي بـه نام الفصل في الملل و الاهواء و النحل نيز گزارش كوتاه و غرض آلودي درون باره مسأله مورد بحث آورده است22.
    شـهرستاني - متوفي 548 - كه درون تاريخ مذاهب دنباله رو ابن حزم مي باشد نيز مطالب گسترده اي درون اين باره دارد. اگر چه گزارش او با مسامحه همراه هست ولي آشكارا از منابع اسماعيلي سود هست در عين حال اثر شـهرستاني بيش تر با آئين اسماعيلي سر و كار دارد و اطلاعات تاريخي كم تري ارائه مي كند.
    از ديدگاه فخرالدين رازي مفسر بزرگ قرآن، اثر شـهرستاني درون باره فرقه هاي اسلامي، از كتاب الفَرْق بين الفرق بغدادي كه درون نتيجه تعصب افراطي خود، عقايد مخالفين را با صداقت عرضه نكرده، گرفته شده است. تنـها چيزي كه درون كار شـهرستاني شايان توجه هست قسمت مربوط بـه حسن صباح است23.
    او درون اين باره از اسناد و مدارك موثق استفاده كرده و آن ها را از فارسي بـه عربي برگردانده است24. بـه هر حال آگاهي شـهرستاني از آئين اسماعيلي قابل توجه است. او با اسماعيليان جلسات بحث داشته هست تا جايي كه متهم بـه داشتن عقايد اسماعيلي شده است25.
    يكي ديگر از آثار مـهم اهل تسنن كه باطنيه را بررسي كرده، كتاب المنقذ من الضلال غزالي - متوفي 505 - است. غزالي با مواضع اسماعيليان بـه خصوص آئين حسن صباح آشنايي عميقي داشت. او رساله هايي درون ردّ اسماعيليه نوشت. غزالي درون كتاب المنقذ من الضلال جويندگان راه حق را چهار طبقه تقسيم كرده است: فيلسوفان سنت يوناني و متكلمين - كه درون مقابل آن هايي كه بـه نام وحي تاريخي بحث مي كردند ايستاده بودند - و صوفيان با آگاهي بدون واسطه عرفاني شان و اسماعيليان همراه با آئين تعليم شان بيش تر مورد توجه او بودند. او با اين كه اسماعيليان را بارها محكوم مي كند ولي براي آن ها نيز نقشي قايل است. غزالي اگر چه كتاب فضائح الباطنيه را بـه دستور المستظهر باللّه عباس درون ردّ اسماعيلي گري نوشته است،26 ولي هيچ يك از سني ها بـه اندازه او تحت تأثير آئين اسماعيليان قرار نگرفته است.27
    با وجود اين، رازي، غزالي را متهم بـه عدم درك آئين اسماعيليان كرده هست و ردّيه اش هم پر از اشتباه دانسته است.28 يكي از دعاة يمن درون قرن هفتم نيز جواب مفصلي بـه ردّيه غزالي داده است.29يكي از مستشرقين اخيرا درون كتابخانـه شـهيد علي پاشاي استانبول، بـه كتابي بـه نام كتاب تثبيت دلائل نبوت سيدنا محمد صلي الله عليه و آله برخورده كه آن را از تأليفات قاضي عبدالجبار بن محمد بن عبدالجبار بصري متوفي 415 دانسته هست گويد:
    اين نسخه خطي داراي 294 برگ هست كه برگ هاي 53 که تا 143 آن بـه نـهضت باطني مربوط است. عبدالجبار درون اين كتاب از نوشته ابن رزام استفاده كرده و از او بـه نام، اسم است. درون عين حال رونويسي وي داراي اصالت هست و اطلاعات جديدي را عرضه مي كند30.
    در بين مورخانِ بعد از او چند نفر از اين اثر بـه عنوان يك مرجع استفاده كرده اند31.
    منابع شيعه اماميه
    علاوه بر منابع ياد شده، منابعي قابل توجه هم درون باره تاريخ فرقه ها از علماي شيعه اماميه اثني عشري درون دست هست كه اين منابع براي نويسندگان اهل سنت و ساير محققين پيشين بـه عللي ناشناخته بوده است. شيعيان اثني عشري درون مقايسه با اهل تسنن، برخورد نزديك تري با اسماعيليان داشتند و از تاريخ و عقايد آن ها مطلع تر بودند.
    از اين منابع، دو اثر شيعي اثني عشري براي موضوع مورد بحث و داراي اهميّت است، اين آثار كه درون باره فرقه ها و مذاهب است، تنـها آثاري هستند كه علماي شيعه درون آن ها بـه گستردگي، موضوع را تحقيق و بررسي كرده اند، از اين دو اثر بر مي آيد كه شناخت شيعيان اثني عشري از اسماعيليان بيش تر از سنيان بوده و از بعضي تعصبات هم - البته نـه همـه شان - بـه دور بوده اند. نخستين آن ها فرق الشيعه منسوب بـه ابو محمد الحسن بن موسي نوبختي (متوفي قبل از سال 310 هـ) مي باشد.32 درون اين كتاب، تشيع و فرقه هاي مربوط از زمان شـهادت حضرت علي عليه السلام که تا غيبت امام دوازدهم عجل الله تعالي فرجه الشريف بررسي شده است. اين اثر بي غرضانـه نوشته شده و داراي اطلاعات زيادي درون باره تاريخ پيشين اسماعيليان است.33 منبع مـهم ديگر كه هم زمان با فرق الشيعه نوبختي نوشته شده كتاب المقالات و الفرق از سعدبن عبداللّه ابي خلف الأشعري قمي است. اين كتاب با فرق الشيعه نوبختي شباهت زيادي دارد، که تا آن جا كه احتمال مي رود اين دو كتاب كه درون يك عصر تأليف شده، يك كتاب باشد. البته عبارات متن كتاب المقالات والفرق كمي زيادتر از كتاب فرق الشيعه است. بـه هر حال نويسندگان اين دو كتاب از منابع اهل سنّت بيش تر از منابع شيعه استفاده كرده اند و اطلاعات آن ها درون بعضي موارد بهتر از اطلاعات علماي سني معاصرشان نيست. اثر ديگر، كتاب فارسي تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام تأليف جمال الدين مرتضي محمدبن حسين بن حسن رازي مؤلف نزهة الكرام و بستان العوام است.34
    تا بدين جا روشن شد كه آغاز نـهضت اسماعيليه درون منابع تاريخي بـه روشني بيان نشده است، مع الأسف اواخر آن ها يعني دولت اسماعيليه جديد يا حشاشين اَلَموت از دوره آغازين نيز پر ابهام تر است. درون ميان تاريخ نويسانِ اين دوره، تنـها رشيدالدين فضل اللّه (متوفي 714 ه ق) سياست مدار و مورخ بزرگ ايران درون عصر مغول، مستثني مي باشد. او تنـها فرد روشني بود كه قسمت هايي از تاريخچه هاي آن ها را انتخاب و نگه داشته است.35
    ليكن جامع التواريخ رشيدالدين فضل اللّه را نمي توان سند جدا و مستقلي دانست زيرا وي بعضي از فصول آن را از روي جهانگشاي جويني استنساخ كرده است، بنابراين مأخذ عمده درباره اواخر اسماعيليان كتاب جهانگشاي جويني است.
    دست نوشته هاي جويني عمده ترين مأخذ
    جويني بيست و چهار سال درون بغداد از طرف مغول ها حكمراني كرد. از جهانگشاي او بـه صراحت معلوم مي شود كه جويني همـه جا درون جريان قلع و قمع اسماعيليه همراه هولاكو بوده است. وقتي كه هولاكو بـه محاصره قلعه «ميمون دِژ» كه محكم ترين قلعه اَلَموت و محل سكونت پادشاهان اسماعيليه مشغول بود و اهل قلعه مجبور بـه تسليم شدند، عطاملك از جانب هولاكو فرمان يافت که تا صلح نامـه اي بر وفق ملتمس ايشان نوشته بـه داخل قلعه بـه نزد ركن الدين آخرين شاه اسماعيليه اَلَموت بفرستد. بعد از فتح اَلَموت و استيصال اسماعيليه ـ درون سنـه 645 ـ عطاملك براي آن كه مبادا كتابخانـه اَلَموت كه آوازه آن درون گوشـه و كنار شايع بود، عرصه تلف و غارت گردد و آن آثار نفيسه بـه كلي از ميان برود بـه هولاكو عرضه داشت كه نفايس كتب اَلَموت را تضييع نتوان كرد. هولاكو آن سخن را پسنديده، فرمان داد که تا علاءالدين بـه قلعه رفته مستودعات خزانـه و مستجمعات كتابخانـه ايشان را كه از عهد حسن صباح که تا آن وقت درون طول 170 سال بـه تدريج فراهم آمده بود، مطالعه و آن چه لايق خاصه پادشاه باشد، جدا كند. جويني بـه مطالعه كتابخانـه و خزانـه ايشان رفته آن چه مصاحف و نفايس كتب و آلات نجومي رصد خانـه بود، استخراج كرده، باقي كتب را كه متعلق بـه اصول يا فروع مذهب ايشان بود بـه اقرار خود همـه را بسوخت. از كتبي كه علاءِالدين جويني از كتابخانـه مذكور استخراج كرده و خوشبختانـه آن را نسوخته است، كتابي هست مشتمل بر وقايع احوال حسن صباح بـه نام سرگذشت سيدنا كه خلاصه مختصري از آن را خود جويني درون جلد سوم جهانگشاي36 و خلاصه مفصل تري از آن را رشيدالدين فضل الله درون جلد دوم از جامع التواريخ درون تاريخ اسماعيليه اَلَموت نقل كرده اند37.به قول علامـه قزويني گويا جويني از فرط تدين و تصلب او درون عقيده، اين كتاب سرگذشت سيّدنا را از كتب كفر و ضلال محسوب مي داشته و در كمال اكراه و تنفر قلب از آن استفاده كرده است، لذا مي بينيم كه با نـهايت افراط درون تلخيص و اختصار آن كوشيده و در حد امكان از نقل كم ترين مقدار از آن كه براي فهم تاريخ «ملاحده» ضروري بوده اكتفاء كرده است.38
    اين دو خلاصه بـه عنوان مأخذ اسماعيليه نزاريه، درون كمال اهميّت و ارزش هست و معلومات ارزشمندي كه درون آن ها است، درون هيچ كتابي ديگر يافت نمي شود.
    به اين ترتيب جويني بـه اعتراف خود منابع و كتاب هاي اسماعيليه نزاري را بـه عنوان كتب ضاله، ط حريق ساخته است. اي كاش او با توجه بـه آن منابع، تحليلي درست و منصفانـه از اين فرقه بـه دست مي داد، ولي او بـه رغم اين منابع، هم چون ديگران بـه تحليل غير منصفانـه و غرض آلود، پرداخته است. او مي نويسد:
    در ابتداي ملت اسلام، بعد از ايّام خلفاي راشدين درون ميان اسلام جماعتي پيدا شدند كه ضماير ايشان را با دين اسلام الفتي نبود و عصبيت مجوس درون دل هاي اين طايفه رسوخ داشت، از جهت تشكيك و تضليل درون ميان خلايق سخني انداختند كه ظاهر شريعت را باطني هست كه بر اكثر مردم پوشيده هست و كلماتي كه از فلاسفه يونانيان بـه ايشان رسيده بود درون تصرف آن اباطيل ايراد مي كردند و از مذاهب مجوس نيز نكته اي چند درج... که تا در آن وقت كه كيسانيان از باقي شيعه جدا شدند، اين قوم نيز خود را بر كيسانيان بستند... چون كيسانيان را عدد و عدّت زيادت نماند، آن قوم خويش را بر روافض بستند و در ميان اينان شخصي بود از فرزندان جعفر طيّار، نام او عبداللّه بن معاويه، دعوت روافض قبول كرد و در آن مذهب، تبحر يافت و جدولي درون معرفت اوايل شـهور عرب استخراج كرد و گفت بـه رؤيت هلال احتياج نيست و وضع آن جدول را كه بحر ضلال بود، بر ائمـه اهل بيت رضوان الله عليهم بست و گفت ماه يك شبه امام تواند ديد... روافض شيعه بر او انكار كردند و ميان ايشان اختلاف پيدا شد. جماعت جدوليان، خود را اهل علم باطن نام نـهادند و ديگر شيعه را اهل ظاهر... قوم مذكور كه از كيسانيان بـه روافض نقل كرده بودند، خود را بـه اسماعيل بستند و از روافض جدا شدند و گفتند هر كه باطن شريعت بدانست اگر بـه ظاهر تغافلي كند بدان معاقب نباشد...39.
    در اين كه اسماعيليه اهل تأويل بودند و بسياري از ظواهر شرع را بـه دل خواه خود، بـه اموري نامربوط تأويل مي كرده اند، شكي نيست و در اين كه براساس منابع شيعه اثني عشريه، امامت اسماعيل بن جعفر مردود هست و فرقه اسماعيليه از ِفَرق باطل شمرده مي شود، باز شكي نيست، ولي نسبت هر انديشـه خلافي و هر جنايت هولناكي بـه آنان صحيح نمي باشد. و معلوم نيست بر اساس چه ملاكي اسماعيليان را متهم بـه مجوسيّت كرده اند يا «مزدكيه» بـه آن ها اطلاق نموده اند40. و بعضي درباره قرامطه گفته اند: ايشان جماعتي گبر بودند درون زمان مأمون خواستند مذهب خود را آشكار كنند و مي دانستند كه بر مسلمانان غلبه نمي توانند بكنند، گفتند؛ وظيفه آن هست كه ما تأويل اركان شريعت بـه وجهي كنيم كه بـه كلي، دين و ملت را براندازد.41
    تحليل نظام الملك
    از اين عجيب تر، تحليل نظام الملك است. او بيرون آمدن سندباد گبر را بـه «مزدك» ارتباط داد و سپس از توجه سندباد بـه روافض سخن بـه ميان آورده و گفته است:
    و دانست كه اهل كوهستان بيشتر رافضي و مشبهي و مزدكي اند... چون رافضيان نام مـهدي بشنيدند و مزدكيان نام مزدك، جمعي بسيار گرد آمدند و كار او بزرگ شد بـه جايي رسيد كه صدهزار مرد بر او گرد آمدند و هر كه با گبران خلوت كردي گفتي كه دوست عرب شد كه درون كتابي يافته ام از كتب بني سامان و باز نگردم که تا كعبه را ويران نكنم، كه او را بَدَل آفتاب بر پاي كرده اند و ما هم چنان قبله خويش، آفتاب كنيم، خرم دينان را گفتي كه مزدك شيعي بوده و من شما را فرمايم كه با شيعه دست، يكي داريد... منصور سه روز با سندباد كارزار كرد روز چهارم سندباد بـه دست جمـهور كشته شد و آن جمع، پراكنده گشتند و مذهب خرمديني و گبري آميخته شد، که تا هر روز اين مذهب اباحت پرورده تر شد و جمـهور چون سندباد را بكشت، درون ري شد. هر چه از گبريان يافت همـه رابكشت42... با توجه بـه اين عبارات روشن مي شود كه بـه نظر خواجه نظام الملك قرامطيان و باطنيان درون كوهستان و عراق و خراسان از اين حركت پديد آمدند او بـه جاي اين كه بـه كتاب هاي اسماعيليه مراجعه كند و آراء و عقايد و مسائل فكري آن ها را از منابع خودشان بگيرد، از اين حركت فراگير و مذهبي تحليلي غير عالمانـه ارائه كرده است. مسلما اين نوع تفسير و تحليل ها گمراه كننده است.چند اثر باقي مانده از اسماعيليه
    يكي از آثار اصيل اسماعيلي كتاب عيون الاخبار و فنون الآثار في ذكرالنبي المصطفي المختار و وصيّه الكرار و آلهماالأطهار، تأليف، داعي ادريس عمادالدين داعي يمن (متوفي 872 ه ق) درون هفت جزء است. (عدد هفت جايگاه ويژه اي نزد شيعه اسماعيليه دارد. اين كتاب شامل تاريخ اسماعيليان، از زمان حضرت علي عليه السلام که تا قرن نـهم ـ زمان حيات مؤلف ـ است. جزءهاي چهارم و پنجم و ششم كتاب را مصطفي غالب درون بيروت چاپ كرده است43 و بخش خاصي از آن بـه نام تاريخ الخلفاء الفاطميين بالمغرب باتحقيق «محمداليعلاوي» درون بيروت چاپ شده است. ظاهرا بقيه كتاب تاكنون بـه صورت خطي باقي مانده است. قطعاتي از آن را نيز «الدشراوي» درون تونس (1979) و حمداني درون مجله Des islam چاپ كرده اند.44
    يكي ديگر از نخستين آثار اسماعيليه، كتاب افتتاح الدعوة و ابتداءالدولة نوشته قاضي نعمان بن محمد قاضي القضات المعزُ لِدين اللّه است. اين اثر كه تاريخ دعوت فاطميان درون يمن و آفريقاي شمالي که تا برقراري خلافت آن ها است، از ارزش زيادي برخوردار است. اين كتاب يكبار بـه تحقيق «ودادالقاضي» بـه سال 1970 م درون بيروت و بار دوم بـه تحقيق «فرحات الدشراوي» بـه سال 1975م درون تونس چاپ شده است.
    از آثار ديگر رياض الجنان تأليف شرف علي سيد نوري هست كه درون سال 1277 ه.ق درون بمبئي منتشر شده اين اثر كل جهان اسلام را مورد توجه قرار داده و نويسنده از نظر گرايش كاملاً اسماعيلي است.
    و ديگر كتاب الفلك الدوار في سماءالائمة الأطهار تأليف شيخ عبداللّه بن مرتضي يكي از اسماعيليان خوابي هست كه درون سال 1356 درون حلب چاپ شده و تاريخ عمومي اسماعيليان است. نويسنده بـه كتاب هاي فرقه بُهره دسترسي داشته ولي قسمت تاريخي كتابش را از روي منابع اهل سنّت نوشته، لذا ارزش چنداني ندارد.45
    يكي ديگر از منابع اسماعيليه كتاب دستورالمنجّمين بـه زبان عربي و در علم نجوم زيج است. اين كتاب حاوي معلومات تاريخي بـه خصوص درباره اسماعيليه نزاريّه ايران است. از قرائن بر مي آيد كه نگارنده از همان فرقه بوده هست و تأليف كتاب درون حدود سال 500 هجري و در ايام حيات حسن صباح هست ولي نام مؤلف معلوم نيست. نسخه بسيار قديمي از اين كتاب كه ظاهرا نسخه اصلي هست در كتابخانـه ملي پاريس موجود هست (به علامت Aeube 5968رجوع شود) با توجه بـه زمان تأليف آن كه 150 سال قبل از تأليف جهانگشاي جويني هست هيچ بعيد نيست كه جويني كتاب مزبور را درون نزد خود داشته و در تأليف جلد سوم جهانگشاي از آن اقتباس نموده است. علامـه قزويني مي گويد:
    نسخه حاضره دستورالمنجّمين چنان كه از وجنات آن درون كمال وضوح لايح است، بـه نحو قطع و يقين نسخه اصلي مؤلف هست نـه سوادي از آن، بعد محتمل هست به احتمال بسيار قوي كه اصلاً جويني عين همين نسخه حاضره را درون دست داشته، بـه اين معني كه شايد نسخه حاضره از جمله نسخ كتابخانـه معروف اَلَموت بوده كه بعد از فتح آن قلاع بـه دست جويني افتاده بوده [است].46
    اسماعيليه و محققان غربي
    محققان غربي كه شايسته بود با مسئله، منصفانـه و محتاطانـه برخورد كنند نيز درون نخستين وهله، تحت تأثير خيال پردازي هاي صليبيان و شخص ماركوپولو و روش مخالفان قرار گرفتند و تاريخ را همانند «داستان پليسي» دنبال نموده اند و اسماعيليان را نـه انسان هايي پاي بند بـه اعتقادات محكم حاكم شان «شيخ الجبل» بلكه انسان هاي شيطان صفتي بـه حساب آورد كه پاي بند «طريقت حشاشين» بودند. حتي درون سده نوزدهم ميلادي نيز شرق شناس اتريشي «فن هامر پورگشتال» بدگماني هاي ناشي از «محافل سري» را نثار اسماعيليان نگون بخت كرده و جنايت هايي را بـه آنان نسبت داده كه درون اروپا، برخي بـه فراماسون ها و برخي ديگر بـه «يسوعيان» نسبت مي دادند.
    اسناد جديد
    امروزه با كشف اسناد جديد و بررسي و تحليل اسناد قديمي، بررسي نقادانـه از تاريخ اسماعيليان مقدور شده هست و محققيني چون «سيلوستر دوسالي» فرانسوي و «راينـهارت دوزي» هلندي و «ميخائيل يان دو خويه» خاورشناس ديگر هلندي و «كازانوا» فرانسوي و «لويي ماسينيون» و خاورشناس روسي «ولاديمير ايوانف» و «هاجن» و «برناردلويس» انگليسي و «عباس حمداني»و «آصف فيضي» و ديگران تحقيقات مفصلي درون اين زمينـه انجام داده اند با وجود اين هم چنان برخي از مسايل درون پرده ابهام باقي مانده است.
    «سيلوستر دوسالي» درون كتابي دو جلدي درباره «دروز» ـ فرقه اي از اسماعيليه ـ از مذهب اسماعيليه و اصل و منشأ عقيده آنان گفت وگو كرده است. وي درون اين كتاب اسماعيليه را از پديده هاي فكري عبداللّه بن ميمون قداح مي داند و مي گويد: اين مذهب نـهضتي ايراني بر ضد تسلط عرب و اسلام بوده است.
    پس از وي خاورشناس هلندي «راينـهارت دوزي» درون كتابي كه درباره تاريخ مسلمانان اسپانيا نوشته، همانند «سيلوستر دوسالي» عقيده اسماعيليان را فكري ايراني پنداشته كه از افكار مانوي و صابئين حران و فلسفه يونان متأثر گرديده است.
    پس از او «ميخائيل يان دو خويه» خاورشناس ديگر هلندي درون كتاب خود يادي از قرامطه بحرين و فاطميان اعتماد زيادي بر كتاب هاي اهل تسنن كرده و معتقد هست كه عبداللّه بن ميمون قداح اصلاً ايراني هست و بـه خاطر دشمني كه با عرب، چنين فرقه اي را ايجاد كرده است. «كازانواي» فرانسوي نيز درون مقاله اي درباره عقايد اسرار آميز فاطميان مصر درون مجله تحقيقات فرانسوي درون 1920، اصل مذهب قرامطه را منشعب از فرقه حنفيه يا كيسانيه دانسته است.پس از او لويي ماسينيون (1884-1964) استاد اسلام شناس دانشگاه سوربن فرانسه، درباره قرامطه و كتاب شناسي آنان، چند مقاله تحقيقي نوشته كه چكيده آن بـه شكل مقاله درون دائرة المعارف اسلام چاپ شده است. ماسينيون درون تحقيقات خود درباره اسماعيليه بـه منابع و اخبار شيعه اماميه توجه خاصي دارد و نخستين كسي هست كه خاورشناسان را از اهميّت اين منبع پرمايه آگاه كرده است.47 ايوانف روسي الاصل و اسماعيلي شناس معروف نيز عمرش را وقف مطالعه و بررسي تاريخ اسماعيليان كرد و تحقيقات مفصلي درباره پيدايش آنان انجام داده و منتشر ساخت و علاوه بر آن متون متعددي از آثار اسماعيلي را تصحيح و منتشر كرد. وي بيش از يك صد جلد كتاب و مقاله درباره مذهب اسماعيليان و منشأ و تعليمات آنان نوشت او درون سال 1918 از روسيه مـهاجرت كرد و مدت زيادي يكي از نزديكان آغاخان محلاتي رهبر فرقه اسماعيليه هندوستان بود. كتاب هاي او بـه هزينـه فرقه اسماعيليه آغاخانيه منتشر شد، لذا بعضي از دانشمندان او را درون تحقيقات خود بي طرف ندانسته، بلكه هواخواه آن فرقه بـه حساب آورده اند.48 آخرين خاورشناس معروفي كه درباره اسماعيليه تحقيقات مفيدي دارد، «برنارد لويس» دانشمند معاصر انگليسي مي باشد كه تاكنون چند كتاب درباره اين مذهب منتشر كرده است. اوّلين كتاب درون اين باره، رساله دكتراي او درون دانشگاه لندن است. او بر خلاف ديگران، اسماعيليه را حزب و فرقه اي عربي مي شمارد، كه موالي اعم ا ز ايرانيان و آراميان نيز بدان مذهب گرويدند و عقايد مسيحي و ايراني و بابلي قديم را درون آن داخل كردند.
    هم چنين «هاجن» استاد فقيد مطالعات اسلامي دانشگاه شيكاگو رساله دكتراي خود را درون زمينـه تاريخ اسماعيليان نزاري نوشت و فشرده آن توسط «يعقوب آژند» بـه فارسي ترجمـه و در كتاب اسماعيليان درون تاريخ چاپ شده است.
    در بين فرزانگان مشرق زمين تحقيقات و آثار متعددي منتشر شده هست كه بـه آنان اشاره مي شود، «عباس حمداني» استاد مطالعات اسلامي دانشگاه كراچي پاكستان چندين اثر درباره اسماعيليان بـه رشته تحرير درآورده هست و آثار خطي زيادي از اسماعيليان را كه از يمن بـه پاكستان رسيده، درون اختيار دارد و اكثر تحقيقاتش را براساس آن ها انجام داده است. او دكتراي خود را درباره روابط فاطميان و عباسيان از دانشگاه لندن گرفته است.
    يكي ديگر از اين محققان «آصف فيضي» از اساتيد اسماعيلي شناس دانشگاه هاي هند هست كه تمامي وقت خود را صرف مطالعه درباره اسماعيليان هند كرده و چندين مقاله درون اين باره نوشته است.49
    از محققان روسي مي توان از «پطروشفسكي» ـ استاد كرسي تاريخ ممالك شرقِ نزديك درون دانشكده شرق شناسي دانشگاه لنينگراد ـ نيز نام برد. وي تحقيقات ارزش مندي درون اين باره انجام داده است، او مي نويسد:
    دوره متقدم تاريخ فرقه اسماعيليه و سازمان و اصول آن هنوز چنان كه شايد و بايد مورد مطالعه قرار نگرفته، اين بـه سبب آن هست كه مجموع اطلاعات مربوط بـه اصول و سازمان دوران آغازين مذهب اسماعيليان (به ويژه درون قرن هاي دوم و سوم هجري) كه مورد استفاده محققان اروپائي درون قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم ميلادي قرار گرفته، از علماي مذاهب سني و روحانيون مرتد شناس و يا مرتد جوي آن مذهب اخذ شده و اين هر دو دسته يا بـه قدر كافي با اصول باطني اسماعيليه آشنا نبودند و يا اين كه آگاهانـه اصول مزبور را تحريف كرده و معتقداتي را بـه اسماعيليان نسبت داده اند كه درون واقع روح پيروان مذهب مزبور از آن بي خبر بوده است، زيرا علماي سني مي خواسته اند درون دل مسلمانان پيرو مذهب سنت، تخم نفرت و كينـه بـه اسماعيليان بيفشانند. اعتقاد بـه «حلول» و «تناسخ» و انكار مباني شريعت و اعمال خلاف اخلاق و بي ديني را بـه اسماعيليان نسبت مي دادند و مي كوشيدند تعاليم ايشان را همانند و يا نزديك اديان غير اسلامي جلوه دهند.
    بسياري از مؤلفان (و از آن جمله مؤلف سياست نامـه كه بـه زبان فارسي هست و بـه رجل سياسي قرن پنجم هجري، خواجه نظام الملك نسبت داده مي شود) اسماعيليان را با مزدكيان اشتباه مي كردند و حتي عقيده شناسي ـ بالنسبه بي غرض ـ هم چون شـهرستاني برخي از فرق خرمدينيه را درون شمار اسماعيليان مي آورده است. از تأليفات دوران آغازين اسماعيليه مقدار اندكي محفوظ مانده و غالبا اظهار نظر درباره اين كه معتقدات بَدْوي اسماعيليان با آن چه درون رساله هاي متأخر ذكر شده چه تفاوتي داشته، بسيار دشوار است.
    اكنون بسياري از عقايد پيشين اسماعيلي شناسان درباره پيروان مذاهب مزبور، درون پرتو متون اصيل اسماعيلي و تحقيقات «ب. لوئيس» و «لوئي ماسينيون» و «ميرسيدعلي همداني» و «و.آ. ايوانوف» مورد بازبيني قرار گرفته است.
    اما راجع بـه تأليفات «و.آ. ايوانوف» مطالب فراوان و تازه اي بـه گنجينـه تحقيق تاريخ و معتقدات اسماعيليه افزوده است، با اين وصف چون وي گرايش نمايان و مدح آميزي بـه اسماعيليه دارد، اهميّت آثار او را سخت كاهش داده است. مؤلف مزبور مي كوشد که تا در ديدگاه مسلمانان روزگار ما اسماعيليه را تبرئه كند و اتهاماتي را كه نويسندگان قرون وسطي و محققان جديد عليه ايشان اقامـه كرده اند ردّ نمايد و ثابت كند اسماعيلي گري دوران متقدم با سنّي گري چندان تفاوتي نداشته است.50
    جاي خوشحالي هست كه اين محققان، فرقه اسماعيليه را درون محدوده خود مطالعه كرده و از فرقه هاي ديگر اسلامي تفكيك كرده اند، امّا خاورشناس معروف فرانسوي پروفسور «هانري كربن» سعي كرده هست تا نشان دهد كه اسلام و تشيّع با آئين باطنيه اسماعيليه همراه و موافقند و همـه اين نام هاي متفاوت، بر يك معنا دلالت دارند و از اين رو بعد از آن كه نمونـه اي از تأويلات اسماعيليه را بازگو مي كند، مي نويسد: بي شك اين طرز تفكر درون اسلام منحصر است، اين طرز فكر، اساس و روح عرفان شيعه و موضوع دعوت اسماعيلي است.51پرفسور كُربن و طرفداري او از اسماعيليه كربن بـه انديشـه هاي تأويلي سخت گرايش داشت و بدين جهت بـه چاپ كتاب كشف المحجوب اثر داعي مشـهور اسماعيليه، ابويعقوب سجستاني و هم چنين جامع الحكمتين اثر ناصر خسرو قبادياني ـ داعي خراسان ـ و نيز سه رساله اسماعيلي اقدام كرد. او درون كتاب تاريخ فلسفه اسلامي خويش از آراي باطنيان با ستايش و تمجيد فراوان ياد مي كند و حتي از حسن اسماعيلي ـ كه اسماعيليان از او با عبارت «علي ذكره السلام» ياد مي كنندـ و اعلام اباحي گري و الغاي شريعت از سوي او، دفاع كرده و مي نويسد:
    او درون تاريخ 17 رمضان 559 ـ 558 هجري كه امام بود، حلول رستاخيز بزرگ يا «قيامة القيامة» را درون ايوان بلند اَلَموت و در مقابل همـه پيروان كه بر ايوان، فراهم آمده بودند، اعلام نمود. اين مقاوله نامـه، هم چنان محفوظ مانده و به ما رسيده است. مطلبي كه اعلاميه حسن متضمن آن بود، بعثت روحاني محض و آزاد از هر گونـه تشريع و از هرگونـه تعبد قانوني درون همان هنگام بود. مذهب رستاخيز، تولد روحاني بود، زيرا معاني مكتوم اِلهامات و مَنْزَلات نبوي را زنده و آشكار ساخت52.
    از پژوهش درون آثار اسماعيليه بـه دست مي آيد كه اساس باطني گري بر اين معنا استوار هست كه همـه احكام شريعت داراي باطني مستور و مخفي اند و هرگاه كسي بـه ترقي روحاني نايل شود، اجازه دارد که تا از ظاهر شريعت درون گذرد و خود را درون برابر هيچ حكمي از احكام اسلام مسئول نداند و همـه را با كمك «تأويل» بـه معني باطني حمل كند زيرا مقصود اصلي، وصول بـه باطن هست و ظواهر، بهانـه و دستاويزي بيش نيست. چنان كه داعي بزرگ اسماعيلي، سنان بن راشد گفته است: من عَرَفَ الصورة الباطنية فقد عرف حكم الكتاب و رفع عنـه الحساب و سقط عنـه التكليف53.
    هانري كربن بدون پرده پوشي درون اين باره گفته است: «عرفان اسماعيلي همـه احكام ظاهري را داراي معاني مكتوم و حقيقت باطني مي داند. بعد چون اين معاني باطني برتر از معاني ظاهري احكام هست و ترقي روحاني پيروان بـه درك آن معاني وابسته است، بنابراين ظاهر شرع بـه منزله قشري هست كه بايد يك بار و به طور قطع، آن را درون هم شكست، اين كار همان هست كه تأويل اسماعيلي آن را انجام داد. بـه اين طريق كه احكام شريعت را بـه حقيقت آن احكام بازگردانيد، يعني بـه ادراك معني حقيقي تنزيل يا شريعت رسانيد، بنابراين عقيده آنان، تكاليف و احكام شريعت براي معتقد استواري كه بر مبناي معاني روحاني و باطني رفتار كند، محذوف است.54
    كربن همگام با باطنيان عقيده داشت كه ظاهر و باطن اسلام با يك ديگر درون ضديت و تعارض اند؟!! او چون فرقه شيعه را «گروهي باطن گرا» مي پنداشت از اين رو گمان مي كرد كه شيعيان راستين و نيز فلاسفه و صوفيان حقيقي كساني هستند كه با احكام ظاهري اسلام بـه نبرد و ضدّيت برخاسته اند، چنان كه مي نويسد:
    نبرد معنوي كه بـه وسيله اقليّت شيعه بـه سود اسلام روحاني و بر ضد مذهب تشريعي، رهبري شده و همراه با تشيع بـه وسيله فلاسفه و صوفيان انجام يافته، هر چند كوششي پراكنده و بي نظم بوده است، با اين همـه امري مسلم بوده و سراسر تاريخ فلسفه اسلام را فرا گرفته است.55
    به نظر كربن، اين شكل از باطني گري مورد تأييد ائمـه شيعه بوده و آنان درون آثار خود تمام نكته ها و رازهاي آنان را باز گفته اند، او درون اين باره مي نويسد:
    شايد نكته اي از باطني بودن اسلام موجود نيست كه درون گفت وگوها و مواعظ و دروس ائمـه شيعه قيد نشده يا شمّه اي از آن گفته نشده باشد.56 بـه قول يكي از محققان: درون حقيقت هانري كربن تمايل داشت كه بگويد شريعت اسلام پيش از آن كه دشمنانش بـه ابطال آن برخيزند خود، طرح الغاي خويش را بـه ميان آورده و اين راز را از زبان ا اهل بيت عليهم السلام فاش ساخته است! ولي اين ادعائي هست كه آثار پيامبر ارجمند اسلام صلي الله عليه و آله و خاندان گرامي او، برخلاف آن گواهي مي دهند و هر كس با تعاليم ايشان آشنائي داشته باشد، مي داند كه از ديدگاه خاندان رسول صلي الله عليه و آله ظاهر و باطن اسلام، يعني ظاهر احكام و مصالح آن ها، با ظاهر و معاني آن با يك ديگر منافات ندارد و وصول بـه يكي از آن دو مستلزم ترك و رفع ديگري نيست. از اين رو درون آثار اسلامي، ظاهر و باطن دين، مرادف با علم و حكمت (ياحكم) آمده است.
    چنان كه درون حديث نبوي مي خوانيم: فظاهره حكم و باطنـه علم.57
    و درون خطبه علوي مي خوانيم: من ظاهِر علمٍ و باطنِ حِكَم58.
    و واضح هست كه علم و حكمت با هم تعارض ندارند و نبرد و نزاعي ميان آن ها نيست.59
    كربن از اين كه غزالي درون كتاب فضائح الباطنيه بر ضد اين گروه سخن گفته و تمام احكام اسلام را رمز و چيستان شمرده است، ابراز شگفتي مي كند و در دفاع از مذهب باطني مي نويسد:
    امروز ما پاسخ هاي پر مغز اسماعيليه را بـه حمله هاي غزالي مي دانيم، همـه پرسش هاي او را مي توان مورد انتقاد قرار داد.60 آري باطنيه بـه كمك «تأويل» از ظاهر شريعت درون مي گذرند و به گمان خود راه بـه باطن دين مي برند. مثلاً بـه عقيده آنان، عدد هفت، درون سراسر قرآن كريم بـه «هفت امام اسماعيلي» تأويل مي شود و مقصود از «هفت آسمان» و «هفت دريا» و نظاير اين ها درون باطن، ا هفت گانـه اند.61
    هانري كربن مي نويسد: هفت امام درون مذهب اسماعيلي، رمز هفت فلك دوّار و سيارگان آن است.62
    بر اهل تحقيق پوشيده نيست كه اين قبيل تأويلات، ريشـه يوناني دارد و از فيثاغورثيان بـه اسماعيليه راه يافته و در آئين پاك اسلام و اهل بيت عليهم السلام خبري از اين پندار گرايي ها نبوده است.63
    كربن بر خلاف ساير محققان و اسماعيلي شناسان بيش از حد بـه اسماعيليه خوش بين است، که تا آن جا كه سعي كرده آئين اسماعيلي را اساس اسلام و روح عرفان شيعه نشان دهد. اين موضوع از ارزش تحقيقات او بـه شدت مي كاهد و اين نوع طرفداري بـه شدّت طرف گيرانـه هست و با موازين تاريخي و شرعي مناقضت دارد و نـه تنـها دانشمندان اسلامي، بلكه دانشمندان غربي نيز از اسلوب او بـه دورند

    داود الهامي
    ___________________________________________
    1- حواشي و اضافات تاريخ جهانگشاي جويني ج 3/326-327.
    2- مسعودي، التنبيه و الاشراف، ص 343.
    3- ابن نديم، الفهرست، ص 278 طبع مصر.
    4- الفهرست ، ص 282.
    5- مسعودي، التنبيه و الاشراف، ص 4-343، چاپ قاهره.
    6- مقريزي، اتعاظ الحنفاء، ص 11-15، طبع بيت المقدس.
    7- پدر پنجم شريف اخو محسن، محمد بن اسماعيل بن جعفر صادق هست كه با پدر سوم مـهدي فاطمي يكي است.
    8- مقريزي، اتعاظ، 11-12 .
    9- مقريزي - خطط .
    10- كتاب بزرگي درون حدود سي جلد، يك دانشنامـه ادبيات و تاريخ است.
    11- علامـه قزويني مي گويد: اين فصل كما بيش قريب 35 ورق يعني 70 صفحه است، از نـهاية الادب نسخه خطي كتابخانـه ملي پاريس است. (تاريخ جهانگشاي، ج 3، ص 330).
    12- مقريزي، خطط، ج 1، ص 391.
    13- ترجمـه كاتردفانان، بـه نقل از برنارد لويس، پيدايش اسماعيليه، ص 10.
    14- قزويني، حواشي و اضافات بر تاريخ جهانگشاي جويني، ج 3، ص 330 .
    15- ترجمـه مقالات الاسلاميين ، ص 21.
    16- علي بن محمد - 429-483 - داعي اسماعيلي و مؤسس صليحي اسماعيليان يمن.
    17- برنارد لويس ، پيدايش اسماعيليه، ص 12.
    18- همان .
    19- زركلي، الاعلام، ج 6، ص 203 و معجم المؤلفين، ج 8، ص 275.
    20- برنارد لويس، پيدايش اسماعيليه، ص 14.
    21- بيان الاديان، از نويسنده اين كتاب اطلاع زيادي درون دست نيست بـه موجب برخي از گزارش ها نام مؤلف «بيان الاديان» ابوالحسن محمد الزاهد بوده و ممكن هست ابوالمعاني كنيه وي بوده باشد بـه مقدمـه كتاب بيان الاديان بـه تصحيح هاشم رضي درون سال 1342 بـه چاپ رسيده است، مراجعه شود.
    22- يا الفصل بين اهل الاهواء و النحل، درون 5 جلد درون دارالجيل بيروت چاپ شده است.
    23- شـهرستاني ، الملل و النحل، ج 2/195.
    24- برنارد لويس، پيدايش اسماعيليه، ص 15.
    25- گليوم، نـهايت، حص i بـه نقل برنارد لويس، ص 15.
    26- م.گ.س.هاجسن، دولت اسماعيليه ص 299.
    27- فضائح الباطنيه، غزالي، ويراسته عبدالرحمن بدوي، ص 2-3، قاهره 1964.
    28- رنارد لويس ، پيدايش اسماعيليه ، ص 16.
    29- ايوانف ، ص 56.
    30- برنارد لويس، پيدايش اسماعيليه، ص 16.
    31- نجوم، ج 2/5-443؛ ابوشاعه ، ج 2/201 و سيوطي، تاريخ الخلفاء، ص 4.
    32- مرحوم اقبال آشتياني درون انتساب اين كتاب بـه نوبختي تشكيك كرده و گفته هست اثر نوبختي از بين رفته و اين كتاب از او نيست، و نويسنده اصلي كتاب، شخصي بـه نام سعد بن عبدالله اشعري (متوفي 299 يا 301) مي باشد (خاندان نوبختي ص 140) ولي برخي از فضلاي محقق اين ادعاي اقبال را رد كرده اند، (رجوع شود بـه مقدمـه كتاب المقالات والفِرَق) بـه قلم دكتر محمد جواد مشكور زير عنوان «مقارنة بين كتابي النوبختي و الاشعري».
    33- برناردلويس ، پيدايش اسماعيليه، ص 9.
    34- بعضي ها كتاب تبصرة العوام را بـه سيد مرتضي بن داعي حسني رازي (اوايل قرن هفتم) منتسب كرده اند، ولي هنگامي كه عربي شده كتاب تبصرة العوام توسط حسين بن علي بطيطي پيدا شد، مشاهده گرديد كه مترجم تصريح كرده هست به اين كه اصل كتاب، تأليف جمال الدين مرتضي، محمدبن حسين بن حسن رازي هست (رجوع شود بـه مقدمـه كتاب نزهة الكرام كه اخيرا چاپ شده است).
    35- بخش مربوط بـه اسماعيليان رشيدالدين فضل الله را محمدتقي دانش پژوه و مدرسي چاپ كرده اند. (تهران، 1960 م).
    36- جويني درون تاريخ جهانگشاي راجع بـه اين موضوع درون دو جا متعرض شده است: اوّل درون صفحه 186 و 187 جلد سوم و ديگر درون صفحه 269 و 270 همان جلد.
    37- تاريخ جهانگشاي، مقدمـه مصحح، ترجمـه حال مصنف (كط)
    38- تاريخ جهانگشاي، ج3/187.
    39- همان مدرك، ج 3/5-142 .
    40- شـهرستاني، الملل و النحل، ج 1/172 .
    41- قرامطيان بحرين و فاطميان ص 126 .
    42- سياست نامـه، صص 257-259 .
    43- م. س. گ. هاجن، دولت اسماعيليه، 259-260.
    44- السبع الرابع، نشر مصطفي غالب، بيروت 1973 ـ السبع الخامس، نشر مصطفي غالب، بيروت 1975 ـ السبع السادس، نشر مصطفي غالب، بيروت 1984.
    45- برنارد لويس، ص 20.
    46- قزويني، حواشي و اضافات تاريخ جهانگشاي ج 3/356 ـ 357 .
    47- دكتر محمدجواد مشكور، تاريخ شيعه، ص188.
    48- همان مدرك.
    49- اين اطلاعات از مقدمـه كتاب «اسماعيليان درون تاريخ» نوشته: يعقوب آژند گرفته شده است.
    50- پطروشفسكي، اسلام درون ايران، ترجمـه كشاورز، ص260 ـ 259.
    51- هانري كربن، تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمـه اسدالله مبشري، تهران 1361 ص 110، اين كتاب توسط جواد طباطبايي نيز بـه فارسي ترجمـه شده و انتشارات كوير با همكاري انجمن ايران شناسي فرانسه چاپ شده است.
    52- همان مدرك، ص 133.
    53- صابر ط، العقائد الباطنيه و حكم الاسلام فيها، ص 16 بيروت، 1411 ه ق .
    54- كربن، تاريخ فلسفه اسلامي، ص 136ـ 135 .
    55- همان، ص 47.
    56- همان، ص 45.
    57- كليني، اصول كافي، ص599 ـ بيروت 1401 ه .
    58- نـهج البلاغه، شرح عبده، ص 267، بيروت، 1382 ه . ق.
    59- حسيني طباطبائي، سيد مصطفي، نشريه بنياد دائرة المعارف اسلامي تحقيقات اسلامي سال نـهم شماره 1 و 2 سال 1373 ـ مقاله هانري كربن و باطني گري، ص 39.
    60- كربن، همان، ص 244. 61- همان.




    [مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com كتاب جويندگان قدرت ٢ انتشارات]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 25 Jun 2018 05:40:00 +0000



    متن ادبی طلوع

    متن ادبی «طلوع آفتاب ... - sibtayn.com


    سلام بر تو کـه گلویت، متن ادبی طلوع بوسه ‏گاه پیـامبر بود. متن ادبی طلوع ای خلاصه فاطمـه و علی! بر ما بتاب کـه در تیرگی خاک، بی‏ آفتاب یـاد تو، پامال عبور روزهاییم و تنـها عشق هست که مـی‏تواند درون تعریف تو، قد راست کند. متن ادبی طلوع امروز، خانـه محقر علی، درون آفتاب جمال تو، بـه مرکزیّت عالم، شناخته خواهد شد و نورِ سرگردانِ حسین کـه سال‏ها پیش از خلقت آدم درون افلاک غوطه مـی‏خورد، درون قاب جسم خویش، حلول خواهد کرد.
    بیـا ای هم‏بازی جبرئیل و پیمبر، کـه عشق تو، هول قیـامت و سکرات مرگ را بر ما آسان مـی‏کند.
    سلام کردم و به من تبسمت جواب داد     فتاد سایـه ‏ات سرم، دوباره آفتاب داد
    چهار سوی خانـه‏ام سلام مـی‏فرستمت     سلام دادم و به من دعای مستجاب داد
    دریـایی بـه نام حسین
    مـی‏گویند: متن ادبی طلوع «پایـان شب سیـه سپید است» و ازاین‏ رو، خورشید تو دوبار، متولد شد؛ یکی درون خانـه فاطمـه و دیگربار بر نیزه‏ های شبزدگان.
    روزی کـه عطر تو درون ایوان ملائک پیچید، ملائک، تبریک‏ گویِ پروردگارِ تو بودند، که تا ذرات جهان، بـه سجود درآمدند و تو را ذکر گفتند؛ «یـاحسین».
    خداوند، تو را آفرید که تا از رعدِ گریـه‏ های شبانـه علی، بارانِ رحمت خود را بر زمـین ببارد و به ازای هر قطره اشک علی، دریـایی بـه نام حسین را هدیـه کند.
    در دوستیِ حسین علیـه ‏السلام
    هیچ سجاده ‏ای باز نشد کـه نام تو را رمز عبور خود نکرد، یـا حسین!
    خاکِ تو، آبروی سجده من هست و آب، با تولد تو، درون فرهنگ لغات دلم، هم ‏خانواده حسین شد.
    آن‏که تو را زیـارت کند، هزار هزار درجه نزد خداوند بـه او عطا کنند؛ چراکه باران مـهرِ تو، پوسته سخت دانـه دل را مـی‏شکافد.
    یـا حسین! از قرن‏ های آن سوی تقویم، وقتی نوازشِ نور تو درون رگ‏هایمان جاری مـی‏شود، چه تماشا دارد لذت گم شدن و غرق شدن درون اسمت!
    شفیع قیـامت
    حسین، تنـها واژه ‏ای هست که وقتی زاده شد، برخاست؛ مثل عطر، وقتی کـه سرِ مظروف آن را جدا مـی‏کنند و سرریز مـی‏شود.
    تکرار تو بر نوارهای سبز دیوارهای مسجد، یـادمان داد کـه تو بیش از یک نفر بودی. تو را حتما آن‏قدر نوشت، که تا محراب و جانماز و نقش اسلیمـی طاق‏ نماهای زمـین، بـه ناتمامِی تو اقرار کنند؛ یـا حسین!
    «در آن نفس کـه بمـیرم درون آرزوی تو باشم     بدان امـید دهم جان کـه خاک کوی تو باشم
    به وقت صبح قیـامت کـه سر ز خاک برآرم     بـه گفت‏گوی تو خیزم بـه جست‏وجوی تو باشم»
    پیـام کوتاه
    ـ یـا حسین! تولدِ تو تبدیل نور بـه انسان هست و تو انسان را با شـهادت خود بـه نور مبدّل کردی.
    ـ امام حسین علیـه ‏السلام فرموده ‏اند: «کسی کـه از راه نافرمانی خدا درصدد چیزی برآید آنچه را امـید دارد زودتر از دست مـی‏دهد و آنچه را بیم دارد زودتر سر مـی‏رسد».
    رزیتا نعمتی

    اشارات :: مرداد 1386، شماره 99




    [متن ادبی «طلوع آفتاب ... - sibtayn.com متن ادبی طلوع]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 15 Jul 2018 08:58:00 +0000



    ميلاد حضرت محمد به عربى

    ميلاد حضرت معصومـه (س) - مؤسسه جهانى سبطين (ع)

    بـه مناسبت سالروز شـهادت بی بی دو عالم , حضرت فاطمـه زهرا سلام الله علیـها دسته عزاداری و سوگواری با حضور آیت الله اصفهانی برگزار مـی شود . ميلاد حضرت محمد به عربى   سلام بر تو و بر اشک های همـیشـه جا... ميلاد حضرت محمد به عربى ادامـه خبر...: ميلاد حضرت محمد به عربى ، ميلاد حضرت محمد به عربى




    [ميلاد حضرت معصومـه (س) - مؤسسه جهانى سبطين (ع) ميلاد حضرت محمد به عربى]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 16 Jun 2018 08:57:00 +0000



    متن مبارکه تولدت

    مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com

    صَلَوات برامـیرالمؤمنین امام علی (ع) اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَمـیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِبٍ اَخى نَبِیِّکَ وَوَلِیِّهِ
    خدایـا درود فرست بر امـیرمؤ منان على بن ابیطالب برادر پیـامبرت و سرپرست
    وَصَفِیِّهِ وَوَزیرِهِ وَمُسْتَوْدَعِ عَلْمِهِ وَمَوْضِعِ سِرِّهِ وَبابِ حِکْمَتِهِ
    کارهایش و برگزیده اش و وزیرش و محل سپردن دانشش و جایگاه رازش و درگاه حکمتش
    وَالنّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَالدّاعى اِلى شَریعَتِهِ وَخَلیفَتِهِ فى اُمَّتِهِ وَمُفَرِّجِ
    و گویـاى بحجتش و دعوت کننده بـه شریعتش و جانشین او درون مـیان امتش و برطرف کننده
    الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ قاصِمِ الْکَفَرَهِ وَمُرْغِمِ الْفَجَرَهِ الَّذى جَعَلْتَهُ مِنْ
    گرفتگى از چهره اش درهم شکننده کافران و به خاک افکننده فاجران ، متن مبارکه تولدت آن بزرگوارى کـه قرارش دادى نسبت به
    نَبِیِّکَ بِمَنْزِلَهِ هروُنَ مِنْ موُسى اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ
    پیـامبرت بـه منزله هارون از موسى خدایـا دوست دار هر کـه دوستش دارد و دشمن دار هرکه
    عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَالْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ
    دشمنش دارد و یـارى کن هرکه یـاریش کند و خوارکن هرکه دست از یـاریش بردارد و لعنت کن هرکه بـه دشمنیش برخیزد از
    الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ وَصَلِّ عَلَیْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ
    اولین و آخرین و درود فرست بر او بهترین درودى را کـه بفرستى بر یکى از
    اَوْصِیآءِ اَنْبِیآئِکَ یـا رَبَّ الْعالَمـینَ
    اوصیـاء پیـامبرانت اى پروردگار جهانیـان
    پخش مستقیم از حرم مطهر امام علي (علیـه السلام)
    . متن مبارکه تولدت . متن مبارکه تولدت : متن مبارکه تولدت




    [مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com متن مبارکه تولدت]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 22:39:00 +0000



    سرودهای اسلامی اهل سنت

    مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com

    دعای فرج

    بانوای زمان حجم دانلود پخش فرهمند 00:03:50 680 KB

    Audio clip: سرودهای اسلامی اهل سنت Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. سرودهای اسلامی اهل سنت Download the latest version here. سرودهای اسلامی اهل سنت You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند بخشنده مـهربان

    اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ

    خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد

    وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ

    و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است

    الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

    و اعتماد و تكيه ما چه درون سختى و چه درون آسانى بر تو هست خدايا درود فرست بر

    مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ

    محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام

    وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ

    و منزلتشان را بـه ما شناساندى بـه حق ايشان بـه ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند

    الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى

    چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد

    فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ

    كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب

    الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ

    الزمان فرياد، سرودهای اسلامی اهل سنت فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت

    السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ

    همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مـهربانترين مـهربانان بـه حق

    مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

    محمد و آل پاكيزه اش





    [مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com سرودهای اسلامی اهل سنت]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 16:30:00 +0000



    روان خوانی اموزنده کوتاه

    مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com

    حديث كساء

    بانواي حاج سيد مـهدي ميرداماد

    ترتيب زمان حجم دانلود پخش 1 00:12:46 5.85 MB

    Audio clip: روان خوانی اموزنده کوتاه Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. روان خوانی اموزنده کوتاه Download the latest version here. روان خوانی اموزنده کوتاه You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند بخشنده مـهربان

    عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَيْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ

    از فاطمـه زهرا سلام اللّه عليها رسول خدا صلى اللّه عليه

    وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى

    و آله ، روان خوانی اموزنده کوتاه جابر گويد شنيدم از فاطمـه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در

    بَعْضِ الاَْيّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَيْكَ السَّلامُ قالَ

    بعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمـه درون پاسخش گفتم : بر تو باد سلام فرمود:

    اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ

    من درون بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم ، گفتم : پناه مى دهم تو را بـه خدا اى پدرجان از سستى و ضعف

    فَقَالَ يا فاطِمَةُ ايتينى بِالْكِساَّءِ الْيَمانى فَغَطّينى بِهِ فَاَتَيْتُهُ بِالْكِساَّءِ

    فرمود: اى فاطمـه بياور برايم كساء يمانى را و مرا بدان بپوشان من كساء يمانى را برايش آوردم

    الْيَمانى فَغَطَّيْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَيْهِ وَاِذا وَجْهُهُ يَتَلاَْلَؤُ كَاَنَّهُ الْبَدْرُ

    و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مى نگريستم و در آن حال چهره اش مى درخشيد همانند ماه

    فى لَيْلَةِ تَمامِهِ وَكَمالِهِ فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ

    شب چهارده بعد ساعتى نگذشت كه ديدم فرزندم حسن وارد شد و

    اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيْنى

    گفت سلام بر تو اى مادر گفتم : بر تو باد سلام اى نور ديده ام

    وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ يا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ

    و ميوه دلم گفت : مادرجان من درون نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى

    جَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ

    جدم رسول خدا هست گفتم : آرى همانا جد تو درون زير كساء هست پس حسن بطرف

    نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ

    كساء رفت و گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آيا بـه من اذن مى دهى

    اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا

    كه وارد شوم با تو درون زير كساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى

    صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَما كانَتْ

    صاحب حوض من اذنت دادم بعد حسن با آن جناب بزير كساء رفت

    اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَيْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ

    ساعتى نگذشت كه فرزندم حسين وارد شد و گفت : سلام بر تو اى مادر

    فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا قُرَّةَ عَيْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ

    گفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور ديده ام و ميوه دلم فرمود:

    لى يا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّى رَسُولِ

    مادر جان من درون نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى جدم رسول

    اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ

    خدا (ص)است گفتم آرى همانا جد تو و برادرت درون زير كساء هستند

    فَدَنَى الْحُسَيْنُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ اَلسَّلامُ

    حسين نزديك كساء رفته گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام

    عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساَّءِ

    بر تو اى كسى كه خدا او را برگزيد آيا بـه من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما درون زير كساء

    فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ

    فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم بـه تو اذن دادم بعد او نيز با

    مَعَهُما تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ

    آن دو درون زير كساء وارد شد درون اين هنگام ابوالحسن على بن ابيطالب وارد شد

    وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا اَبَا

    و فرمود سلام بر تو اى رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا

    الْحَسَنِ وَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ فَقالَ يا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً

    الحسن و اى امير مؤ منان فرمود: اى فاطمـه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم

    طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ

    گويا بوى برادرم و پسر عمويم رسول خدا هست ؟ گفتم : آرى اين او هست كه

    وَلَدَيْكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ

    با دو فرزندت درون زير كساء هستند بعد على نيز بطرف كساء رفت و گفت سلام بر تو

    يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَيْكَ

    اى رسول خدا آيا اذن مى دهى كه من نيز با شما درون زير كساء باشم رسول خدا بـه او فرمود: و بر تو

    السَّلامُ يا اَخى يا وَصِيّى وَخَليفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ

    باد سلام اى برادر من و اى وصى و خليفه و پرچمدار من بـه تو اذن دادم

    فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْكِساَّءِ ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ

    پس على نيز وارد درون زير كساء شد، درون اين هنگام من نيز بطرف كساء رفتم و عرض كردم سلام

    عَلَيْكَ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ

    بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آيا بـه من هم اذن مى دهى كه با شما درون زير كساء باشم ؟

    قالَ وَعَلَيْكِ السَّلامُ يا بِنْتى وَيا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَكِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ

    فرمود: و بر تو باد سلام اى م و اى پاره تنم بـه تو هم اذن دادم ، بعد من نيز بـه زير

    الْكِساَّءِ فَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَميعاً تَحْتَ الْكِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ

    كساء رفتم ، و چون همگى درون زير كساء جمع شديم پدرم رسول خدا

    بِطَرَفَىِ الْكِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِيَدِهِ الْيُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ

    دو طرف كساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره كرد و فرمود: خدايا

    هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَيْتى وَخاَّصَّتى وَحاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى

    اينانند خاندان من و خواص ونزديكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است

    يُؤْلِمُنى ما يُؤْلِمُهُمْ وَيَحْزُنُنى ما يَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ

    مى آزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ايشان را بـه اندوه درون آورد من درون جنگم با هر كه با ايشان بجنگد

    وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ

    و درون صلحم با هر كه با ايشان درصلح هست ودشمنم باهركس كه با ايشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ايشان را دوست دارد

    مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ

    اينان از منند و من از ايشانم بعد بفرست درودهاى خود و بركتهايت و مـهرت و آمرزشت

    وَرِضْوانَكَ عَلَىَّ وَعَلَيْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهيراً

    و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور كن از ايشان پليدى را و پاكيزه شان كن بخوبى

    فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا مَلاَّئِكَتى وَيا سُكّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ

    پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانـهايم براستى كه من نياف

    سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضِيَّئَةً وَلا

    آسمان بنا شده و نـه زمين گسترده و نـه ماه تابان و نـه مـهر درخشان و نـه

    فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا فُلْكاً يَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ

    فلك چرخان و نـه درياى روان و نـه كشتى درون جريان را مگر بخاطر دوستى اين

    الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ وَمَنْ

    پنج تن اينان كه درون زير كسايند بعد جبرئيل امين عرض كرد: پروردگارا كيانند

    تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ

    در زير كساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالتند:

    هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ

    آنان فاطمـه هست و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئيل عرض كرد: پروردگارا آيا بـه من هم اذن مى دهى

    اَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِكُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ

    كه بـه زمين فرود آيم که تا ششمين آنـها باشم خدا فرمود: آرى بـه تو اذن دادم

    فَهَبَطَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ

    پس جبرئيل امين بـه زمين آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّ

    الاَْعْلى يُقْرِئُكَ السَّلامَ وَيَخُصُّكَ بِالتَّحِيَّةِ وَالاِْكْرامِ وَيَقُولُ لَكَ

    اعلى سلامت مى رساند و تو را بـه تحيت و اكرام مخصوص داشته و مى فرمايد:

    وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا

    به عزت و جلالم سوگند كه من نياف آسمان بنا شده و نـه زمين گسترده و نـه

    قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضَّيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا

    ماه تابان و نـه مـهر درخشان و نـه فلك چرخان و نـه درياى روان و نـه كشتى در

    فُلْكاً يَسْرى اِلاّ لاَِجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ

    جريان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نيز اذن داده هست كه با شما

    فَهَلْ تَاْذَنُ لى يا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا

    در زير كساء باشم بعد آيا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام اى

    اَمينَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ جِبْراَّئيلُ مَعَنا تَحْتَ

    امين وحى خدا آرى بـه تو هم اذن دادم بعد جبرئيل با ما وارد درون زير

    الْكِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَيْكُمْ يَقُولُ اِنَّما يُريدُ اللَّهُ

    كساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى كرده و مى فرمايد: ((حقيقت اين هست كه خدا مى خواهد

    لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً فَقالَ عَلِىُّ لاَِبى

    پليدى (و ناپاكى ) را از شما خاندان ببرد و پاكيزه كند شما را پاكيزگى كامل )) على عليه السلام بـه پدرم گفت :

    يا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ

    اى رسول خدا بـه من بگو اين جلوس (و نشستن ) ما درون زير كساء چه فضيلتى (و چه شرافتى ) نزد

    اللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً

    خدا دارد؟ پيغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى كه مرا بـه حق بـه پيامبرى برانگيخت و به رسالت و نجات (خلق )

    ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ

    برگزيد كه ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما درون انجمن و محفلى از محافل مردم زمين كه درون آن گروهى از

    شَيعَتِنا وَمُحِبّينا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِكَةُ

    شيعيان و دوستان ما باشند جز آنكه نازل شود بر ايشان رحمت (حق ) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان

    وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ يَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شيعَتُنا

    و براى آنـها آمرزش خواهند که تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند، على (كه اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب بـه خدا سوگند ما

    وَرَبِّ الْكَعْبَةِ فَقالَ النَّبِىُّ ثانِياً يا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً

    رستگار شديم و سوگند بـه پروردگار كعبه كه شيعيان ما نيز رستگار شدند، دوباره پيغمبر فرمود: اى على سوگند بدانكه مرا بحق بـه نبوت

    وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ

    برانگيخت و به رسالت و نجات (خلق ) برگزيد ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلى از محافل

    اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَمُحِبّينا وَفيهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ

    مردم زمين كه درون آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنـها اندوهناكى باشد جز

    وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَكَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ

    آنكه خدا اندوهش را برطرف كند و نـه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشايد و نـه حاجتخواهى باشد جز آنكه

    وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ

    خدا حاجتش را برآورد، على گفت : بدين ترتيب بـه خدا سوگند ما كامياب و سعادتمند شديم و هم چنين

    شيعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَة

    سوگند بـه پروردگار كعبه كه شيعيان ما نيز رستگار شدند





    [مؤسسه جهانى سبطين (ع) - sibtayn.com روان خوانی اموزنده کوتاه]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 16:10:00 +0000



    دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول

    متن دعای فرج بـه همراه صوت - sibtayn.com

    دعای فرج

    بانوای زمان حجم دانلود پخش فرهمند 00:03:50 680 KB

    Audio clip: دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول Download the latest version here. دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند بخشنده مـهربان

    اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ

    خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد

    وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ

    و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است

    الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

    و اعتماد و تكيه ما چه درون سختى و چه درون آسانى بر تو هست خدايا درود فرست بر

    مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ

    محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام

    وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ

    و منزلتشان را بـه ما شناساندى بـه حق ايشان بـه ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند

    الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى

    چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد

    فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ

    كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب

    الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ

    الزمان فرياد، دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت

    السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ

    همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مـهربانترين مـهربانان بـه حق

    مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

    محمد و آل پاكيزه اش





    [متن دعای فرج بـه همراه صوت - sibtayn.com دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 16:30:00 +0000



    دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول

    متن حديث كساء بـه همراه صوت - sibtayn.com

    حديث كساء

    بانواي حاج سيد مـهدي ميرداماد

    ترتيب زمان حجم دانلود پخش 1 00:12:46 5.85 MB

    Audio clip: دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول Download the latest version here. دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند بخشنده مـهربان

    عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَيْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ

    از فاطمـه زهرا سلام اللّه عليها رسول خدا صلى اللّه عليه

    وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى

    و آله ، دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول جابر گويد شنيدم از فاطمـه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در

    بَعْضِ الاَْيّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَيْكَ السَّلامُ قالَ

    بعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمـه درون پاسخش گفتم : بر تو باد سلام فرمود:

    اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ

    من درون بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم ، گفتم : پناه مى دهم تو را بـه خدا اى پدرجان از سستى و ضعف

    فَقَالَ يا فاطِمَةُ ايتينى بِالْكِساَّءِ الْيَمانى فَغَطّينى بِهِ فَاَتَيْتُهُ بِالْكِساَّءِ

    فرمود: اى فاطمـه بياور برايم كساء يمانى را و مرا بدان بپوشان من كساء يمانى را برايش آوردم

    الْيَمانى فَغَطَّيْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَيْهِ وَاِذا وَجْهُهُ يَتَلاَْلَؤُ كَاَنَّهُ الْبَدْرُ

    و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مى نگريستم و در آن حال چهره اش مى درخشيد همانند ماه

    فى لَيْلَةِ تَمامِهِ وَكَمالِهِ فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ

    شب چهارده بعد ساعتى نگذشت كه ديدم فرزندم حسن وارد شد و

    اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيْنى

    گفت سلام بر تو اى مادر گفتم : بر تو باد سلام اى نور ديده ام

    وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ يا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ

    و ميوه دلم گفت : مادرجان من درون نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى

    جَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ

    جدم رسول خدا هست گفتم : آرى همانا جد تو درون زير كساء هست پس حسن بطرف

    نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ

    كساء رفت و گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آيا بـه من اذن مى دهى

    اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا

    كه وارد شوم با تو درون زير كساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى

    صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَما كانَتْ

    صاحب حوض من اذنت دادم بعد حسن با آن جناب بزير كساء رفت

    اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَيْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ

    ساعتى نگذشت كه فرزندم حسين وارد شد و گفت : سلام بر تو اى مادر

    فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا قُرَّةَ عَيْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ

    گفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور ديده ام و ميوه دلم فرمود:

    لى يا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّى رَسُولِ

    مادر جان من درون نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى جدم رسول

    اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ

    خدا (ص)است گفتم آرى همانا جد تو و برادرت درون زير كساء هستند

    فَدَنَى الْحُسَيْنُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ اَلسَّلامُ

    حسين نزديك كساء رفته گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام

    عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساَّءِ

    بر تو اى كسى كه خدا او را برگزيد آيا بـه من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما درون زير كساء

    فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ

    فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم بـه تو اذن دادم بعد او نيز با

    مَعَهُما تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ

    آن دو درون زير كساء وارد شد درون اين هنگام ابوالحسن على بن ابيطالب وارد شد

    وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا اَبَا

    و فرمود سلام بر تو اى رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا

    الْحَسَنِ وَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ فَقالَ يا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً

    الحسن و اى امير مؤ منان فرمود: اى فاطمـه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم

    طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ

    گويا بوى برادرم و پسر عمويم رسول خدا هست ؟ گفتم : آرى اين او هست كه

    وَلَدَيْكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ

    با دو فرزندت درون زير كساء هستند بعد على نيز بطرف كساء رفت و گفت سلام بر تو

    يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَيْكَ

    اى رسول خدا آيا اذن مى دهى كه من نيز با شما درون زير كساء باشم رسول خدا بـه او فرمود: و بر تو

    السَّلامُ يا اَخى يا وَصِيّى وَخَليفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ

    باد سلام اى برادر من و اى وصى و خليفه و پرچمدار من بـه تو اذن دادم

    فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْكِساَّءِ ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ

    پس على نيز وارد درون زير كساء شد، درون اين هنگام من نيز بطرف كساء رفتم و عرض كردم سلام

    عَلَيْكَ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ

    بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آيا بـه من هم اذن مى دهى كه با شما درون زير كساء باشم ؟

    قالَ وَعَلَيْكِ السَّلامُ يا بِنْتى وَيا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَكِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ

    فرمود: و بر تو باد سلام اى م و اى پاره تنم بـه تو هم اذن دادم ، بعد من نيز بـه زير

    الْكِساَّءِ فَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَميعاً تَحْتَ الْكِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ

    كساء رفتم ، و چون همگى درون زير كساء جمع شديم پدرم رسول خدا

    بِطَرَفَىِ الْكِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِيَدِهِ الْيُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ

    دو طرف كساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره كرد و فرمود: خدايا

    هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَيْتى وَخاَّصَّتى وَحاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى

    اينانند خاندان من و خواص ونزديكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است

    يُؤْلِمُنى ما يُؤْلِمُهُمْ وَيَحْزُنُنى ما يَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ

    مى آزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ايشان را بـه اندوه درون آورد من درون جنگم با هر كه با ايشان بجنگد

    وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ

    و درون صلحم با هر كه با ايشان درصلح هست ودشمنم باهركس كه با ايشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ايشان را دوست دارد

    مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ

    اينان از منند و من از ايشانم بعد بفرست درودهاى خود و بركتهايت و مـهرت و آمرزشت

    وَرِضْوانَكَ عَلَىَّ وَعَلَيْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهيراً

    و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور كن از ايشان پليدى را و پاكيزه شان كن بخوبى

    فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا مَلاَّئِكَتى وَيا سُكّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ

    پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانـهايم براستى كه من نياف

    سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضِيَّئَةً وَلا

    آسمان بنا شده و نـه زمين گسترده و نـه ماه تابان و نـه مـهر درخشان و نـه

    فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا فُلْكاً يَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ

    فلك چرخان و نـه درياى روان و نـه كشتى درون جريان را مگر بخاطر دوستى اين

    الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ وَمَنْ

    پنج تن اينان كه درون زير كسايند بعد جبرئيل امين عرض كرد: پروردگارا كيانند

    تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ

    در زير كساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالتند:

    هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ

    آنان فاطمـه هست و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئيل عرض كرد: پروردگارا آيا بـه من هم اذن مى دهى

    اَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِكُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ

    كه بـه زمين فرود آيم که تا ششمين آنـها باشم خدا فرمود: آرى بـه تو اذن دادم

    فَهَبَطَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ

    پس جبرئيل امين بـه زمين آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّ

    الاَْعْلى يُقْرِئُكَ السَّلامَ وَيَخُصُّكَ بِالتَّحِيَّةِ وَالاِْكْرامِ وَيَقُولُ لَكَ

    اعلى سلامت مى رساند و تو را بـه تحيت و اكرام مخصوص داشته و مى فرمايد:

    وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا

    به عزت و جلالم سوگند كه من نياف آسمان بنا شده و نـه زمين گسترده و نـه

    قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضَّيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا

    ماه تابان و نـه مـهر درخشان و نـه فلك چرخان و نـه درياى روان و نـه كشتى در

    فُلْكاً يَسْرى اِلاّ لاَِجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ

    جريان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نيز اذن داده هست كه با شما

    فَهَلْ تَاْذَنُ لى يا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا

    در زير كساء باشم بعد آيا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام اى

    اَمينَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ جِبْراَّئيلُ مَعَنا تَحْتَ

    امين وحى خدا آرى بـه تو هم اذن دادم بعد جبرئيل با ما وارد درون زير

    الْكِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَيْكُمْ يَقُولُ اِنَّما يُريدُ اللَّهُ

    كساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى كرده و مى فرمايد: ((حقيقت اين هست كه خدا مى خواهد

    لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً فَقالَ عَلِىُّ لاَِبى

    پليدى (و ناپاكى ) را از شما خاندان ببرد و پاكيزه كند شما را پاكيزگى كامل )) على عليه السلام بـه پدرم گفت :

    يا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ

    اى رسول خدا بـه من بگو اين جلوس (و نشستن ) ما درون زير كساء چه فضيلتى (و چه شرافتى ) نزد

    اللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً

    خدا دارد؟ پيغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى كه مرا بـه حق بـه پيامبرى برانگيخت و به رسالت و نجات (خلق )

    ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ

    برگزيد كه ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما درون انجمن و محفلى از محافل مردم زمين كه درون آن گروهى از

    شَيعَتِنا وَمُحِبّينا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِكَةُ

    شيعيان و دوستان ما باشند جز آنكه نازل شود بر ايشان رحمت (حق ) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان

    وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ يَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شيعَتُنا

    و براى آنـها آمرزش خواهند که تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند، على (كه اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب بـه خدا سوگند ما

    وَرَبِّ الْكَعْبَةِ فَقالَ النَّبِىُّ ثانِياً يا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً

    رستگار شديم و سوگند بـه پروردگار كعبه كه شيعيان ما نيز رستگار شدند، دوباره پيغمبر فرمود: اى على سوگند بدانكه مرا بحق بـه نبوت

    وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ

    برانگيخت و به رسالت و نجات (خلق ) برگزيد ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلى از محافل

    اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَمُحِبّينا وَفيهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ

    مردم زمين كه درون آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنـها اندوهناكى باشد جز

    وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَكَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ

    آنكه خدا اندوهش را برطرف كند و نـه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشايد و نـه حاجتخواهى باشد جز آنكه

    وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ

    خدا حاجتش را برآورد، على گفت : بدين ترتيب بـه خدا سوگند ما كامياب و سعادتمند شديم و هم چنين

    شيعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَة

    سوگند بـه پروردگار كعبه كه شيعيان ما نيز رستگار شدند





    [متن حديث كساء بـه همراه صوت - sibtayn.com دانلود متن مداحی نریمان در ایام فاطمیه اول]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 16:10:00 +0000



    لبیک اللهم لبیک مختارنامه

    لبیک اللهم لبیک ... - sibtayn.com

    توجه : در صورت بروز مشكل درون دانلود روی آیکون دانلود کلیک راست کرده و Save Link As یـا Save Target As را انتخاب کنید لبیک اللهم لبیک ... زمان حجم دانلود پخش 00:03:31 1.6 MB

    Audio clip: لبیک اللهم لبیک مختارنامه Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. لبیک اللهم لبیک مختارنامه Download the latest version here. لبیک اللهم لبیک مختارنامه You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:01:59 930 KB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:03:21 1.5 MB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:02:50 1.3 MB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:00:22 178 KB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:00:31 243 KB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:02:03 967 KB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:01:16 600 KB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:02:04 975 KB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:06:59 3.2 MB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    00:00:17 106 KB

    Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.

    ، لبیک اللهم لبیک مختارنامه




    [لبیک اللهم لبیک ... - sibtayn.com لبیک اللهم لبیک مختارنامه]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 02 Jul 2018 09:06:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com